معرفی کتاب با موضوع تاریخنگاری و جامعه شناسی تاریخی
مبحث تاریخنگاری و جامعه شناسی تاریخی در مجامع تاریخی کشورمان کمتر مورد توجه بوده است. این در حالی است که علم تاریخ بدون رویکرد به این مباحث دانشی سترون خواهد بود.اخیرا در این باب کتابی به همت انتشارات کویر به چاپ رسیده است. نویسندگان این اثر گری همیلتون و رندال کولینز می باشند . مطالعه این اثر را به اهل تاریخ توصیه می کنیم.
متن ذیل که توسط محمد آصفی در یکی از نشریات کشور در باره این کتاب نوشته شده درپی می آید:
كتاب <تاريخ نگاري و جامعه شناسي تاريخي> اثر رندال كولينز و گري جي هميلتون كتاب كم برگ اما از مباحث جدي و ژرف نگر نسبت به روش شناسي تاريخ نگاري است جز اين بزرگواران، نويسندگان و مورخان ديگري نيز در اين اثر قلم زده اند. ادموند فرايد كه به تقريب يكي از نادرمورخان جهان است، اولين بحث كتاب را گشوده و نكات اساسي را از تاريخ باستان متذكر شده است. مارك گيلدر هوس و ريچارد هوفستانز و جان منداليوس نيز از ديگر نويسندگان كتاب هستند.
كتاب به مباحثي چون تاريخ نگاري در غرب، تاريخ نگاري اوليه مسيحي، تاريخ نگاري در قرون وسطي، تاريخ نگاري بيزانسي، تاريخ نگاري در دوره رنسانس، تاريخ نگاري آغاز دوره مدرن، تاريخ نگاري در عصر روشنگري و تاريخ نگاري در سده نوزدهم از جمله ديگر مباحث اصلي كتاب است.
نويسنده معتقد است كه تاريخ نگاري يا علم تاريخ حوزه اي از معرفت بشري است كه از دوران باستان تا امروز تحولا ت بسياري را به خود ديده است و جامعه شناسي تاريخي حاصل پيوند دانش جامعه شناسي و تاريخ است.
هر چند جامعه شناسي در دوران تاسيس و كلا سيك خود در قرن نوزدهم اساسا درون مايه اي تاريخي داشته است اما جامعه شناسي تاريخي به مثابه يك حوزه علمي خاص، پس از جنگ جهاني دوم است كه از تلفيق دو رشته جامعه شناسي و تاريخ سر بر مي آورد. كتاب حاضر مجموعه مقالا تي است در باب اين دو حوزه علمي مستقل اما مرتبط با يكديگر.
بخشي از كتاب به نقل از ادموند فرايد مي خوانيم كه در <دوران باستاني> نويسنده تاريخ، معمولا همانقدر كه به سبك توجه داشت، به محتوا نيز مي پرداخت. يك نسل قبل از ارسطو، فنون بلا غت تا آنجا كه مربوط به تاريخ مي شود به دست سقراط آموزگار معاني بيان و استاد فن بلا غت در آن كاملا تدوين، شرح و بسط شده بود. سيسرون )به ويژه در كتاب خطابه خود به سال 55 ق( كوشيد تا روميان را با اين دستورالعمل هاي سقراطي آشنا كند. تاريخ با سبك روشن اما فاخر و شبيه به يك خطابه پر طمطراق نوشته مي شد. مورخ بايد با تمام شيوه ها و صنايع ادبي آشنا مي بود، اما همچنين بايد بر درس هاي اخلا قي داستان خود تاكيد مي كرد. اين نوع تاريخ نگاري در بدترين حالت جدا به تحريف گذشته مي انجاميد. در ميان مورخان رومي، ليوي يكي از اساتيد مهم اين نوع تاريخ نگاري به شمار مي آمد كه عملا و به خوبي مي كوشيد تا اسطوره هاي وطن پرستانه روم را جاودانه سازد، رومي كه سرنوشت باشكوه خود را به فضيلت هاي بي مانند شهروندانش و كمال نهادهاي باستاني اش مديون بود. برخي مورخان برجسته همچون پلي بيوس و سزار به اين فنون بلا غت بي توجه بودند اما در ميان تمام نويسندگان باستان معمولا ويژگي مهم خلا قيت ادبي وجود داشت. اين امر يكي از دلا يلي است كه نشان مي دهد كه چرا آنان از معيارهاي جديد كه در بازنمايي شواهد به دقت و صحت مطلق نياز داشت تخطي مي كردند. يكي از چشمگيرترين تمايزها، اكراه مورخان باستان از نقل اسناد و مدارك شان بود. تاكتيوس احتمالا از بايگاني هاي سناي روم بهره زيادي جسته است، اما هرگز از منابع اسناد خود يادي نمي كند. كتيبه اي در ليون فرانسه كشف شده كه حاوي نطقي است كه امپراطور كلا وديوس به سال 48 م در سنا ايراد كرده و روشن است كه تاكتيوس از نسخه ديگر همان متن استفاده كرده است، اما او با مهارت و آزادانه از اين نطق در كتاب خود سود جسته و آن را متناسب با مقصودش ساخته است.
بزرگ ترين و اصيل ترين دستاورد مورخان برجسته يونان، دريافت روشن آنان از نياز به تفكيك حقيقت از افسانه و پرداختن آگاهانه شان به روش هاي كشف حقيقت است. اين امر به گونه اي شايان ستايش قطعه اي مشهور از توسيديد را تداعي مي كند:
<با عطف به روايت رويدادها بدون اينكه به خود اجازه دهم آن را از اولين منبعي كه به دست مي رسيد برگيرم. من حتي به احساسات و تاثرات خود اعتماد نكردم بلكه روايت ها علا وه برآنچه شخصا ديده ام برآنچه ديگران ديده و براي من نقل كرده اند نيز متكي است. با سخت ترين و جزئي ترين بررسي هاي ممكن، براي دقت و صحت گزارش ها كوشيده ام، نتايج حاصله گاه برگرفته از گزارش هاي شاهدان عيني است اما گاه نيز محصول خاطره اي ناقص بوده و بي طرفانه نيست.>
اما كار توسيديد كاملا به نقطه آرماني بي طرفي نمي رسد. پلي بيوس بزرگ ترين جانشين يوناني او، جز در برخورد با برخي وقايع يونان، از وي بي طرف تر و منصف تر است و كوشيده تا از لحاظ منطقي بي طرف باشد. در ميان روميان نوشتن تاريخ عمدا در اختيار اعضاي طبقه سناتورها بود كه تقريبا همگي شان در اين كار مهارت داشتند قواعدي را كه در اصل توسيديد تدوين كرده بود، اغلب مورخان باستان پذيرفته بودند.نويسنده: محمد آصفي

نویسنده وبلاگ :