قوانین السفرا

منبع : سایت انجمن ایرانی تاریخقوانین السفرا: رساله ای درباره ی آداب دیپلماسی زمانه ی  قاجار

قوانین السفرا: رساله ای درباره ی آداب دیپلماسی زمانه ی قاجار قوانین السفرا: رساله ای درباره ی آداب دیپلماسی زمانه ی قاجار

نویسنده: بران مرتنس

مترجم: میرزا ابراهیم ملکم

به کوشش: صباح خسروی زاده و فاطمه امیری پری

مشخصات نشر: تهران، نشر مهاجر، 1395، قیمت18000تومان، 281 صفحه، قطع رقعی

اثر حاضر ترجمه ای است درباره قواعد و آداب دیپلماتیک حاکم بر عصر قاجاری. تا کنون نسخی چند در این حوزه به دست مصححان بازنویسی و منتشر شده است اما تاریخ کتابت نسخه قوانین السفرا از تمامی نسخ هم عصر خود  که منتشر شده اند قدیمی تر است. ترجمه این نسخه توسط میرزا ابراهیم ملکم، از مترجمین دوره ناصری از زبان فرانسه به فارسی صورت گرفته اما چنانکه خود وی نیز اذعان می کند تنها به ترجمه صرف نپرداخته بلکه اضافاتی نیز بر آن افزوده است.

اهمیت کتاب حاضر در این است که اولا کتاب های منتشره در این حوزه اندک و انگشت شمارند و در ثانی این نسخه به دستور شاه باید از طرف میرزا سعیدخان موتمن الملک مورد توجه قرار می گرفت و مطالب کاربردی آن استخراج می شد.

اهم موضوعات این اثر عبارتند از:

سیر نهادینه شدن تشکیلات وزارت دول خارجه در ایران، دیپلماسی در ادبیات زمانه ی ناصری، الف) متون عمومی، ب)متون تخصصی، 1. مآثر مهدیه، 2. نظامنامه ی مأمورین وزارت خارجه، راهنمای سفرا (مقررات و قوانین راجع به وزارت امور خارجه)، قوانین السفرا و شیوه ی تصحیح آن، باب اول: در بیان سفراء خارج و روسای ایشان، باب دوم: در بیان مشاهیر از وزراء و سفرایی که به دول خارجه مامور می نمایند، باب سوم: در بیان مراتب وکلای دولتی که به خارج مامور می شوند، باب چهارم: در باب کسانی که از دولت مامور به دول خارجه می گردند از جهت مقیم بودن و مشخص نمودن درجه و رتبه ی ماموریت خود، باب پنجم: در حقوق مامورین به دول خارجه، باب ششم: در خصوص تشریفاتی که در حق مامورین خارجه معمول می شود، باب هفتم: در بیان صاحبان مناصب سفارت ها، باب هشتم: در بیان کیفیت عمل و سلوک نمودن مأمورین خارجه، باب نهم: در بیان احضار نمودن سفرای مقیم و تغییر و تبدیل نمودن مرتبه ی ایشان، باب دهم: در بیان تشریفات دول در حق مأمورین خارجه، باب یازدهم: در بیان تشریفات بحریه، باب دوازدهم: در بیان قونسول ها

 

 منبع : سایت انجمن ایرانی تاریخ

زندگی پرفراز و نشیب رجل خوشنویس عصر مشروطه/ دیدگاه دولت‌آبادی درباره فواید تاریخ در «حیات یحیی»

به مناسبت سالروز تولد یحیی دولت‌آبادی

زندگی پرفراز و نشیب رجل خوشنویس عصر مشروطه/ دیدگاه دولت‌آبادی درباره فواید تاریخ در «حیات یحیی»

 
 
 
 
یحیی دولت­‌آبادی از مشهورترین و بزرگ‌ترین رجال سیاسی عصر مشروطه و دوران پس از آن تا اوایل حکومت رضاشاه به شمار می‌آید و پست‌های سیاسی بسیاری چون چندبار نمایندگی مجلس شورای ملی را در مقاطع متعدد تجربه کرده است. افزون بر فعالیت سیاسی او آثار ارزشمندی نیز تالیف کرده است. «حیات یحیی» معروفترین اثر اوست که به مناسبت چهارم آبان­‌ماه، سالروز تولد این شخصیت سیاسی بخش­‌هایی از این اثر را مرور می­‌کنیم.
 
زندگی پرفراز و نشیب رجل خوشنویس عصر مشروطه/ دیدگاه دولت‌آبادی درباره فواید تاریخ در «حیات یحیی»
 
خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- یحیی دولت‌آبادی، شاعر، خوشنویس، نویسنده 4 آبان 1318 در دولت‌آباد اصفهان زاده شد. وی از پیشگامان فرهنگ نوین در ایران بود و با توجه به تحصیلاتش در مکتب‌خانه‌ها و شناخت آنها از نزدیک، در تأسیس مدارس جدید کوشش فراوان کرد و برای آموزش و پرورش در ایران زحمت‌های فراوان کشید که تأسیسات مدارس، مدیریت و نوشتن و نشر کتب درسی ابتدائی از آن جمله هستند. او در زندگینامه خود درباره چرایی تاسیس این مدرسه می‌نویسد: «در این حال مصمم می‌­گردم مکتبی مخصوص ذریه طیبه رسالت پناهی تاسیس نموده اطفال فقیر سادات را که در معابر و مجالس به وضع­‌های ناپسند دست تکدی به نزد خودی و بیگانه دراز کرده از هیچگونه بی احترامی دیدن و نمودن دریغ نمی‌­دارند در آنجا جمع نموده نگهداری و تربیت نماید.»
 
دولت‌آبادی به همراه دیگر مبارزان در مشروطه و ملی کردن نظام ایران قدم‌های فراوان برداشت. زندگی پر از فراز و نشیب داشت که در کتاب حیات یحیی به‌قلم آورد. از جمله دیگر آثار مشهور او می‌توان به شهرناز اشاره کرد که از جمله نخستین رمان‌هایی فارسی به حساب می‌آید.

«آئین در ایران»، «اردی بهشت»، «ارمغان یحیی»،  «تاریخ معاصر یا حیات یحیی»، «تربیت اراده»، «حقیقت راجع به قرارداد مجلس»، «دوره زندگانی یا غضب حق اطفال»، «روان‌­نامه»،  «سرگذشت درویش چنته»، «شجره طیبه»، «شرح حال میرزا تقی خان امیرکبیر»، «شهرناز»، «لبخند فردوسی» و «نهال ادب» مهمترین تالیفات دولت‌آبادی را تشکیل می­‌دهند.
 
 یحیی دولت‌آبادی، محسود خلایق بود

حاج میرزا یحیی دولت‌آبادی یکی از بنیانگذاران فرهنگ جدید ایران بود که فعالیت‌های خستگی‌ناپذیر او در راه توسعه علوم و معارف مورد تصدیق بسیاری از ادیبان و مورخان است. حاج مهدی‌قلی خان مخبرالسلطنه در کتاب «خاطرات و خطرات» و دکتر عیسی صدیق در کتاب «یادگار عمر» اقدامات دولت‌آبادی را در این زمینه ستوده­‌اند.

صدیق در اثر خود می­‌نویسد: «حاج میرزا یحیی دولت‌آبادی اغلب اوقات با کمال وقار و با روی گشاده به مدرسه کمالیه می‌آمد و به اتفاق مرتضی خان مدیر مدرسه به کلاس‌­ها سرکشی می­‌کرد و از درس‌­هایی که داده شده بود سوال می­‌فرمود و کسانی را که نیکو از عهده جواب برمی‌آمدند مورد تشویق قرار می‌­داد و شاگردان را نصیحت می­‌کرد. در تمام کوچه­‌هایی که به مدخل مدرسه کمالیه ختم می­‌شد بر دیوارها با گچ و زغال به خط درشت نوشته بودند (مرتضی خان مدیر مدرسه کمالیه بابی است) بعضی از ارذل را نیز تحریک می­‌کردند که در موقع عبور از کوچه و بازار کلمات زشت بر زبان آوردند.»

میرزا محمد ناظم‌الاسلام کرمانی در «تاریخ بیداری ایرانیان» می‌­نویسد: «متجاوز از 10 سال است که من با دولت‌آبادی­‌ها معاشرت داشته­‌ام و در این مدت حتی ترک اولی هم از حاج میرزا یحیی ندیده‌­ام و تنها تقصیر او کمالات صوری و معنوی وی می­‌باشد که او را محسود خلایق کرده است و شأن حاج میرزا یحیی اجل از آن است که از باب و ازل تبعیت کند.»

دولت‌آبادی خود در کتاب «حیات یحیی» درباره اتهام بابیت می­‌گوید: «از بعد ظهور باب هرکس که دم از آزادی و حریت زد و از علوم و معارف سخن به میان آورد فی­الفور دشمنان آزادی او را به فساد عقیده و لامذهبی متهم می­‌کنند.»

تاریخ؛ خزانه خیر و شر عالم

دولت‌آبادی در آغاز اثر خود درباره فایده تاریخ می‌­نویسد: «تاریخ است که خزانه خیر و شر این عالم شمرده می­‌شود. تاریخ تغییرپذیر نیست چون‌که آئینه گذشته است و گذشته تغییرناپذیر است. تاریخ مانند صفحه عکس در برابر کردار نیک و بد هرکس صورت حقیقی آن را برمی‌دارد و با کسی خصوصیت و یا خصومت ندارد. تاریخ تهییج می‌نماید، تشویق می‌­کند، جرأت می‌­دهد، جلادت میفزاید، تسلی می‌بخشد و بالجمله حیات جاودانی داده، تثبیت قومیت و ملیت می‌نماید.»

او با اشاره به نگارش کتاب «حیات یحیی» می­‌گوید: «نگارنده این کتاب از آغاز جوانی همه وقت به خاطر می‌­آورد تا شرح زندگانی خود را خالی از هرگونه آلایش و پیرایش آمیخته بااجمالی از حوادث واقعه ایران و عالم نگاشته به یادگار بگذارم تا در سنه 1310 هجری که 30 سال قمری از زندگانیم می­‌گذشته شروع به نگارش این کتاب نموده نخست با پروردگار خود عهد کردم که از سوانح عمر خود ننویسم مگر آنچه به‌راستی گذشته باشد و از حوادث دهری ننگارم مگر آنچه را تصور حقیقت در آن نموده باشم.

مسلم است از حوادث عمومی عالم و از وقایع عمده وطن خویش مطالبی را می­‌توانستم یادآور شوم که خود در جریان آنها بوده و یا وسیله خبر گرفتن از آنها را در دست داشته‌­ام و از آنجا که احوال جاری به حوادث گذشته نزدیک مربوط است بیش از آنکه به گذشته‌­های دور مربوط بوده باشد امیدوارم آیندگان نزدیک را خواندن کتاب من موجب مزید عبرت و بصیرت گشته نگارنده را به دعای خیر یاد کرده از سهو و خطای که رفته باشد که البته بی سهو و خطا نیست اغماض نفرموده به تصحیح و تکمیل آن بپردازند.»



 
شجره خانوادگی دولت‌­آبادی‌­ها


دولت آبادی درباره اجداد و خانواده خود می‌­نویسد: «پدر من از روحانیان و از دانشمندان بزرگ معروف ایران است از احفاد قاضی نورالله شوشتری، پدر و اجداد وی همه در زمره روحانیان و ازجمله اخیار بوده‌اند. جد اعلای من میرعبدالکریم از شوشتر به اصفهان آمده در دولت آباد بر خوار که به دو فرسنگ مسافت در شمال شهر اصفهان واقع است اقامت گزیده کتاب «غینة العابدین» را در اخبار و آثار دیانت اسلامی امامی مشتمل بر دوازده جلد آنجا تالیف نموده است... پدرم در ابتدای سن برای تحصیل در شهر اصفهان اقامت داشته گاهی به دولت آباد رفت و آمد می­کرده پس از آنکه از تحصیلات معمول آن عهد فراغت یافته با سلسله میرمحمد صادق واعظ که در محله بیداباد اصفهان ساکن می­باشند وصلت نموده مادر من از طرف پدر از آن سلسله و از طرف مادر نوه ملا علی حکیم نوری است که در عصر خود اول حکیم متشرع بوده است.»

او ادامه می‌­دهد: «تا این تاریخ که 30 سال از عمرم می­‌گذرد و شروع به نگارش این شرح حال نموده‌­ام پدرم پنج پسر و یک دختر دارد پسر ششمی هم داشته که در 6 سالگی وفات کرده من پسر دوم هستم که در سنه 1297 هزار و دویست و هفتاد و نه هجری روز چهارشنبه هفدهم ماه رجب در دولت آباد متولد گشته­‌ام از پنج سالگی مرا به تحصیل خط و سواد واداشته‌­اند به این ترتیب که تا مدتی نزد زن­‌هایی که عبارت ساده می‌توانسته‌­اند بخوانند و قرآن را از روی عقیده مذهبی به زحمت فرامی­‌گرفته اغلب از نوشتن محروم بوده‌­اند عمر خود را صرف کرده بی­‌آنکه بدانم از آنها چه آموخته‌ام از این قبیل زن­‌ها در شهرها بیشتر و در دهات کمتر یافت می­‌شده. شغلشان پرستاری کودکان در خانه خودشان و یا در خانه‌­های محترمین بوده است... به هر صورت این مدت را نمی‌­توانم از زمان شروع به تحصیل بشمارم تا هفت ساله می‌شوم پدرم من و برادر بزرگم را که آن­وقت 9 ساله بوده است جداً به تحصیل وامی­‌دارد.»

دسیسه­‌های دربار برای تعطیلی دارالفنون

دولت‌آبادی بخشی از جلد نخست کتاب خود به دارالفنون اختصاص داده و درباره موانع پیشرفت این مدرسه می­‌گوید: «دارالفنون تهران در اوائل زندگانی خود به یک مانع بزرگ برمی­‌خورد که او را از سرعت بازمی­‌دارد و ان این است که درباریان بی­‌علم و بی­خبر از اوضاع روزگار رفته رفته خاطر شاه جوان را از دارالفنون مضطرب ساخته به او می­‌گویند تحصیلات دارالفنون در مغز محصلین تولید افکار ضدسلطنت می­‌نماید و به این وسطه توجه باطنی شاه را از این موسسه کم می­‌نماید خصوصا که صحبت اصلاحات اساسی و محدود ساختن اختیارات سلطنت هم به میان آمده نظریات درباریان را نزد شاه تایید می‌­نماید.»

او با اشاره به وضعیت این مدرسه پس از شهادت امیرکبیر می‌نویسد: «بعد از کوتاه شدن سایه امیرکبیر از سرمملکت عموما و از سر دارالفنون خصوصا با وجود بدگمانی که شاه از این موسسه علمی حاصل نموده و توجهی که دولتیان به محو نمودن تمام آثاری که از امیرکبیر باقیمانده دارند می‌­باید دارالفنون به کلی از میان رفته باشد ولی به دو سبب این موسسه صورتاً برهم نمی­‌خورد؛ یکی آنکه شاه از خارجی‌ها ملاحظه دارد و نمی‌خواهد یا نمی­‌تواند معلمین خارجی را که همه قرارداد با دولت دارند بدون یک عذر موجه جواب بدهد و دیگر آنکه اعیان و اشراف مملکت پی برده‌­اند که تحصیل اولاد آنها در دارالفنون بهتر و باصرفه‌­تر است از مکتب­خانه‌­های خصوصی که در خانه‌­های خود داشته‌­اند و راضی نمی‌شوند موسسه منحل گردد این است که صورتش باقی می­‌ماند بی‌­آنکه باقیماندن معنای آن رعایت شده باشد.»
 
جرقه­‌های وقوع انقلاب مشروطیت از نگاه دولت‌­آبادی

دولت‌­آبادی در جلد دوم «حیات یحیی» به بررسی علل و عوامل ظهور انقلاب مشروطه می‌­پردازد و درباره نقش روحانیان در این انقلاب می‌نویسد: «بعد از عزل میرزا علی­‌اصغر امین‌­السلطان صدراعظم و اشتغال سلطان عبدالمجید میرزا عین­الدوله به شغل صدارت میان روسای روحانی طهران خلف شدید حاصل شد و سببش این بود که در زمان حکومت عین‌­الدوله در تهران چند نفر از روحانیان که از جمله آن‌هاست حاج میرزا ابوالقاسم امام جمعه طهران و حاجی شیخ فضل­الله نوری با او همدست بودند و عزل میرزا علی‌اصغر خان و صدارت عین‌الدوله به همراهی آنها شد. وقتی عین­‌الدوله صدراعظم می­‌گردد این دو نفر ملا و دوستان آنها نزد او منزلتی پیدا می­‌کنند مقاصدشان قرین انجام شده به روحانیانی که با میرزا علی‌اصغر خان مربوط بودند اعتنایی نمی­‌شود و مقاصد آنها انجام نمی­‌گیرد آن جماعت هم برضد او کار می­‌کنند و سردسته آنها آقا سید عبدالله بهبهانی است.»

او ادامه می­‌دهد: «روحانیان مخالف دولت هم از این تنفر عمومی استفاده نموده با هم اتفاق کرده در اواخر ماه رمضان در مساجد خود پرده را از روی کار برداشته هریک به وبه خود بالای منبر رفت از ظلم و ستم دولتیان و بی­قانونی مملکت شکایت می­‌کنند در این اثنا از کرمان خبر می­رسد که شاهزاده ظفرالسلطنه حاکم کرمان میرزا رضای کرمانی که از علمای محترم آن بلد است به واسطه مخالفتی که از او بروز کرده چوب زده اخراج بلد نموده است و هم اخبار ظلم و تعدی دیگر از ولایات پی در پی به طهران می‌­رسد.»
منبع : ایبنا

انتشارات ایرانشناسی دو سفرنامه منتشر کرد/ از سفرنامه شاهزاده قاجار تا سفرنامه ژنرال بریتانیایی

 

 
«سفرنامه فیروزمیرزا فرمانفرما» و «سفرنامه سرفردریک جان گلداسمید» تالیف و ترجمه امید شریفی دو اثر تازه‌ای است که انتشارات ایرانشناسی منتشر کرده است.
 
انتشارات ایرانشناسی دو سفرنامه منتشر کرد/ از سفرنامه شاهزاده قاجار تا سفرنامه ژنرال بریتانیایی
 
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)-انتشارات ایرانشناسی دو «سفرنامه فیروزمیرزا فرمانفرما» و «سفرنامه سرفردریک جان گلداسمید» تالیف و ترجمه امید شریفی را به تازگی وارد بازار نشر کرده است.

«سفرنامه فیروز میرزا فرمانفرما» با تصحیح امید شریفی دربردارنده گزارشی از اوضاع اجتماعی، فرهنگی و نظام سیاسی دوران فرمانفرما در ایالت کرمان و بلوچستان با نگاهی ویژه به جیرفت است.

کتاب «سفرنامه فیروز میرزا فرمانفرما» که عنوان اصلی آن «جیرفت» است با تصحیح امید شریفی در چهار بخش با عناوین «تحلیل سفرنامه»، «روزنامه سفر جیرفت»، «یادداشت‌ها و افزوده‌ها» و «ضمائم» تهیه و تنظیم شده است.

فیروزمیرزا فرمانفرما پسر عباس میرزا، نوه فتحعلی‌شاه، از رجال تاثیرگذار دوره محمدشاه و ناصرالدین شاه بود که از همان دوران جوانی تا زمان مرگ دارای مقام‌های مهم کشوری و لشکری، از جمله حکمرانی ایالت وسیع کرمان و بلوچستان بود. فرمانفرما سفر جیرفت را در آخرین سال حکمرانی‌اش، مصادف با یکی از بدترین قحطی‌های شهر کرمان، در زمستان سال 1259ه.ش آغاز و در آخر فروردین ماه سال بعد به پایان رساند که این سفرنامه حاصل این سفر اوست.

«سفرنامه فیروز میرزا فرمانفرما» با تصحیح امید شریفی در 200 صفحه  با شمارگان 500 نسخه و بهای 14 هزار تومان در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفت.

کتاب دیگری که انتشارات ایرانشناسی به تازگی روانه بازار کتاب کرده است، «سفرنامه سرفردریک جان گلداسمید» نام دارد. این سفرنامه با ترجمه امید شریفی گزارش سفر ژنرال گلداسمید از جمله نخستین مدیران خطوط تلگرافی بریتانیا در ایران و بازیگر اصلی طرح تقسیمات مرزی بلوچستان و سیستان در دوره ناصرالدین شاه بین سال‌های 1870 تا 1872 م. برابر با یکی از بدترین قحطی‌های تاریخ ایران است.

گلداسمید در این سفر سیستان را به دو قسمت، سیستان اصلی و فرعی تقسیم کرد. سیستان اصلی را به ایران و سیستان بیرونی را به افغانستان واگذار کرد.

این سفرنامه دربردارنده سه بخش با عناوین «تحلیل سفرنامه»، «سفرنامه گلداسمید» و «ضمائم» است.

کتاب «سفرنامه سرفردریک جان گلداسمید» با ترجمه امید شریفی در 140 صفحه با شمارگان 500 نسخه و بهای 12 هزار تومان از سوی انتشارات ایرانشناسی روانه بازار کتاب ایران شد.
 
راه‌های ارتباطی با انتشارات ایرانشناسی:
سایت انتشارات ایرانشناسی www.iran-shenasi.com
کانال اطلاع‌رسانی تلگرام انتشارات ایرانشناسی https://telegram.me/iranshenasipublisher
صفحه اینستاگرام انتشارات ایرانشناسی #iranshenasi_publisher
تویتر انتشارات ایرانشناسی https://goo.gl/dupsF5
منبع : ایبنا