آقامحمدخان به ایران بزرگ می‌اندیشید

کتابم را به عنوان عذرخواهی از خان قاجار نوشتم/ آقامحمدخان به ایران بزرگ می‌اندیشید

غلامحسین زرگری‌نژاد در معرفی کتاب «برآمدن قاجار» بیان کرد؛

کتابم را به عنوان عذرخواهی از خان قاجار نوشتم/ آقامحمدخان به ایران بزرگ می‌اندیشید

غلامحسین زرگری‌نژاد، استاد تاریخ گفت: این کتاب را به عنوان عذرخواهی از خان قاجار نوشتم. معتقد بودم که آقامحمدخان آدم خونریزی است و این را در کتاب درسی بیان کردم؛ از تمام کسانی که آن کتاب را خواندند، خواهش می‌کنم عذر مرا بپذیرند.

سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): غلامحسین زرگری‌نژاد، مولف کتاب «برآمدن قاجار: تاریخ ایران از پایان صفویه تا قتل آقامحمدخان قاجار» در مجموعه میراث جهانی کاخ گلستان که پنجشنبه ۲۳ آذرماه همزمان با هفته پژوهش برگزار شد، گفت: این کتاب را به عنوان عذرخواهی از خان قاجار نوشتم. معتقد بودم که آقامحمدخان آدم خونریزی است و این را در کتاب درسی بیان کردم؛ از تمام کسانی که آن کتاب را خواندند، خواهش می‌کنم عذر مرا بپذیرند.

وی افزود: کتاب «برآمدن قاجار» جلد نخست از یک مجموعه است که جلد دوم آن را در دست تالیف دارم. این مجموعه تا زمان مشروطیت ادامه می‌یابد. ما باید سوابق تاریخی را ببینیم. من تاریخ را شالوده‌شناسی حیات اجتماعی کنونی می‌دانم نه گذشته‌شناسی. گذشته در قلمرو تاریخ نیست. موضوع تاریخ اکنون است. من موجود کنونی هستم که این موجود کنونی محصول گذشته است.

زرگری‌نژاد بیان کرد: احمدخان درانی دو یاقوت کوه نور و دریای نور را داشت، این دو یاقوت همیشه همراه نادر بود. کوه نور بعد از کشته شدن نادر از طریق شاه شجاع، جانشین احمدخان درانی به دست ملکه انگلیس رسید. دریای نور را هم لطفعلی‌خان می‌خواست به سرهارفورد جونز بفروشد که آقامحمدخان سررسید و معامله انجام نشد. یکی از دلایل دشمنی انگلیسی‌ها با قاجاریه همین نکته است. یکی از دلایل تعریف انگلیسی‌ها از زندیه این است که زندیه به جنوب خلیج‌فارس کاری نداشتند. شیخ نشین‌هایی که در جنوب خلیج‌فارس پدید آمدند، محصول زندیه است.

مولف کتاب «برآمدن قاجار» در ادامه گفت: هنر زندیه جاده‌سازی، گرمابه و… بود. توجه‌ای به ایران بزرگ نداشتند و فقط به منطقه فارس بسنده می‌کردند. در دوره زندیه خلیج‌فارس را از دست دادیم. محمدحسن خان پدر آقامحمدخان دزد بود. آقامحمدخان در شیراز فرصت رفتن به مجامع علمی را داشت. در این مجامع علمی می‌گشت و شاهنامه می‌خواند. در آنجا بود که به فکر ایران افتاد. آقامحمدخان به ایران بزرگ می‌اندیشید.

غلامحسین زرگری‌نژاد در پاسخ به پرسش یکی از حاضرین مبنی بر اینکه روش‌شناسی شما برای برآمدن قاجار چیست؟ افزود: من برای آموختن تحقیق می‌کنم نه برای نوشتن و چاپ کردن. در اینکه تاریخ را به درستی بدانم، به سراغ منابع مختلف می‌روم. به منابع خطی و اسناد مراجعه می‌کنم و فقط به یک منبع بسنده نمی‌کنم. یک فصل از کتاب «برآمدن قاجار» به منابع اختصاص داده شده است. در این یک فصل منابع مورد نقد و بررسی قرار گرفته است و حسن و ضعف آنها بیان شده است.

منبع : ایبنا

دوره قاجار و امروز ما متأثر از روزگار صفویه است

دوره قاجار و امروز ما متأثر از روزگار صفویه است/  کتابی با دیدگاه‌های ناقدانه و جانانه‌

عطاء‌الله حسنی در مراسم معرفی کتاب «برآمدن قاجار» مطرح کرد:

دوره قاجار و امروز ما متأثر از روزگار صفویه است/ کتابی با دیدگاه‌های ناقدانه و جانانه‌

دکتر عطاء‌الله حسنی، پژوهشگر و استاد تاریخ دانشگاه شهید بهشتی گفت: نویسنده کتاب «برآمدن قاجار» از مبرزان حوزه تاریخ به شمار می‌رود و بر منابع تسلط کامل دارد. او از منابع دشمن‌نویس بیشتر از منابعی که دوست می‌نویسد، استفاده می‌کند. صحت هر منبع را با منبع دیگر کنترل می‌کند. این به من این اطمینان را می‌دهد که او در جایگاه تحریف ننشسته است.

سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): دکتر عطاء‌الله حسنی، پژوهشگر و استاد تاریخ دانشگاه شهید بهشتی در آیین معرفی کتاب «برآمدن قاجار: تاریخ ایران از پایان صفویه تا قتل آقامحمدخان قاجار» گفت: دهه ۶۰ وقتی کتاب درسی نوشته دکتر غلامحسین زرگری‌نژاد به دست من رسید، او را نمی‌شناختم. در پنج یا شش صفحه ایراد کتاب را نوشتم و برای معاون وزیر وقت ارسال کردم. در کمال تعجب دو یا سه ماه بعد تشویق‌نامه‌ای از سوی وی به دستم رسید. انتظار این برخورد را نداشتم. امروز هم این رویه ادامه دارد و اساس دوستی ما در علم و صداقت علمی است و اگر کوچکترین ایرادی پیش بیاید، این ایراد نخستین بار در بین خود دوستان مطرح می‌شود.

وی افزود: تاریخ چیزی است که با آن زندگی می‌کنیم. ما همگی حاصل تاریخ هستیم. میراث‌دار چه بیماری‌ها و چه تیزهوشی‌هایی هستیم. خوی و خصلت و نوع مدیریت و نوع نگاه به دیگران و همه این اتفاقات به دلیل آن چیزی است که بر ما گذشته است. پیدا کردن آن گذشته بسیار دشوار است. به دنبال آن هستیم تا آن گذشته ناشناخته‌ای که ما را به اینجا رسانده است، بشناسیم. آگاهی نقطه تغییر است و باید نسبت به آنچه بودیم و هستیم، آگاه شویم.

حسنی بیان کرد: آیا از این چیزی که هستیم، رضایت داریم یا باید یک قدم به جلو بگذاریم و این قدم به جلو گذاشتن چگونه میسر است؟ فقط خواندن تاریخ ما را به این شناخت نمی‌رساند و باید از علوم دیگر نیز استفاده کنیم. بر پایه آن شناخت می‌توانیم تصمیم بگیریم که چه باید بکنیم. نویسنده کتاب «برآمدن قاجار» از مبرزان حوزه تاریخ به شمار می‌رود و بر منابع تسلط کامل دارد. او از منابع دشمن‌نویس بیشتر از منابعی که دوست می‌نویسد، استفاده می‌کند. صحت هر منبع را با منبع دیگر کنترل می‌کند. این به من این اطمینان را می‌دهد که او در جایگاه تحریف ننشسته است. او به خطای دیروز صراحت دارد و اذعان می‌کند قدم جدید را با من بردارید. اعتراف، شکست نیست.

وی در ادامه گفت: در تاریخ رسم این است که هر پدیده تاریخی را در بستر تاریخ مطالعه کنیم. همان‌گونه که ماحصل تاریخ هستیم؛ بدون آگاهی حوادث تاریخی در هر زمان که اتفاق افتاده باشند. در نتیجه چند گام باید به عقب‌تر برویم تا به ریشه‌های یک پدیده برسیم. در این کتاب حتی تا صفویه در حوزه‌های مختلف نیز بررسی شده است تا ما تحت تاثیر آن، برساخت سلسله‌های بعدی را ببینیم. دوره قاجار و امروز ما متاثر از دوره صفویه است. صفویه نیز محصول بررسی تاریخ قبل از خودشان هستند. تاریخ به یک اعتبار رفتار ماست. تاریخ نیازهای ماست. جبراً ما را به یک سمت و سوی حرکت می‌دهد. با زور شمشیر نمی‌توان تغییر ارزش داد. صفویه مدت‌ها درگیر این بودند که جامعه را در راستای تفکر و ایدئولوژی خودشان حتی در مرزهای ایران استحکام ببخشند.

حسنی افزود: اینها چیزهایی است که پی بردن به آن به دشواری انجام می‌گیرد. صفویه در اوج تمدنی و ایدئولوژیک سقوط کردند. مهم است که پیدا کنیم، ضعف در کجاست. وقتی به کارهای هنری و نسخه‌های خطی اواخر صفویه نگاه می‌کنیم، ریشه علوم به جایی رسیده است که نمی‌شود با آن دوره و اوایلش مقایسه کرد. اینها به آنها شاخصیت دارد. در درون آنچه چیزهایی وجود دارد که آن را به سمت سقوط می‌برد؟ عصبیت، غرور و تعارض. به گمانشان فقط دوره تقسیم غنائم است. بعد از نزدیک به صد سال صلح تقریباً نیروهای نظامی جزء اثرگذاران تغییرات اجتماعی بودند. برای اینکه این بستر به قاجاریه وصل شود، دو مسیر حرکت داریم. از طریق کریم‌خانی و زندی و از طریق افشاریه به قاجاریه. ما نسبت به سلسله افشاریه اطلاعات اندکی داریم. در تاریخ ما کسی این مسیر را کاوش نمی‌کند.

وی بیان کرد: مستقل به حکومت خراسان پرداخته نشده است. محمدحسن خان پدر آقا محمدخان موقعیتی داشته است. به اینطور مسائل پرداخته نشده است. میزان اثربخشی خراسان در پدید آمدن قاجار چگونه می‌تواند باشد؟ تلفیقی نگاه شده است. آخر سر متوجه می‌شویم وزنه به سمت سیاسی و نظامی جنگ سالارانه را بیشتر می‌بینید. هفتاد یا هشتاد سال دوره فترت و حالت آرامی بود. نمی‌فهمیم صاحب چه ارزش‌هایی هستیم. در مدت هفتاد سال صد جنگ سالار به جان هم افتاده‌اند. امروز می‌فهمیم جنگ چه بلایی بر سر مردم می‌آورد. در این کتاب با دیدگاه‌های ناقدانه جانانه‌ای روبه‌رو هستیم که همه اینها را به چالش می‌کشد. هر چند گاهی قلم پرواز می‌کند و انگار نویسنده می‌خواهد زبان به ناسزا بگشاید. وظیفه مورخ تاریخ‌نویسی است و وظیفه او محاکمه کسی نیست. نویسنده گاهی به این چاله می‌افتد که امیدواریم در چاپ‌های بعدی این جملات تصحیح شود.

دوره قاجار و امروز ما متاثر از دوره صفویه است/  کتابی با دیدگاه‌های ناقدانه و جانانه‌

اطلاعات آماری ارائه شده درباره قاجاریه کار ارزشمندی است

در ادامه این نشست دکتر حسن شجاعی‌مهر، پژوهشگر و مصحح و مدرس تاریخ دانشگاه شهید بهشتی گفت: کتاب «برآمدن قاجار» جلد نخست از یک پروژه بزرگ است. نویسنده این کتاب اهتمام بالایی دارد. این کار به جز از غلامحسین زرگری‌نژاد از کسی دیگر برنمی‌آید. با این همه ارجاع و زیرنویس کار بزرگی انجام شده است.

وی افزود: در کل کتاب در مورد قاجاریه خیلی کم است. ذهنیتی که در مورد این دوره داریم، منفی است. در بیشتر کتاب‌ها می‌خوانیم که آقا محمدخان قصی‌القلب بود یا فتحعلی‌شاه همواره منفور است. بیشتر توجه به قسمت اوج قاجاریه یعنی دوره مشروطه است. البته دوره مشروطه افتخار ایران و منطقه است. ما در تاریخ جدید یا در علم جدید باید از این ذهنیت‌ها دور شویم. در این کتاب نویسنده از این ذهنیت‌ها دور شده و این کتاب را نوشته است. نه تنها در قاجاریه که در کل تاریخ چنین فضایی حاکم است. کراهت نسبت به معاویه به دلیل ارادت به امام حسین (ع) همیشه هست. در مورد مامون به دلیل ارادت به حضرت رضا (ع) نقش مامون را در گسترش اسلام در شرق ایران نادیده می‌گیریم.

شجاعی مهر بیان کرد: با نوشتن کتاب «برآمدن قاجار» کار بزرگی انجام شده است. وقتی به منابع این کتاب نگاه می‌کنیم، به فضای ذهنی عمومی ما یک تکان حسابی داده می‌شود. کشتار در کرمان در زمان قاجار در این کتاب به صورت آماری نقد شده است. با ارجاع به منابع ثابت می‌کند که قتل عام تفلیس کاملاً دروغ بوده است. نویسنده کتاب «برآمدن قاجار» منابعی را که گرایش به زندیه و قاجاریه داشته، کنار هم چیده و ارزیابی کرده است. این اطلاعات آماری ارائه شده در مورد قاجاریه کار ارزشمندی است. منابع جدی و اصلی دیده شده است. سفرنامه‌های خارجی و منابع محلی مورد بررسی قرار گرفته است. در بخشی نیز منابع مورد نقد قرار گرفته است.

منبع : ایبنا

«برآمدن قاجار، تاریخ ایران پس از پایان صفویه تا قتل آقامحمدخان»

«برآمدن قاجار، تاریخ ایران پس از پایان صفویه تا قتل آقامحمدخان»

فترت ایران

ماهرخ ابراهیم پور

ششم آبان ماه 1402 رونمایی کتاب «برآمدن قاجار؛ تاریخ ایران از پایان صفویه تا قتل آقا محمدخان» تالیف غلام حسین زرگری نژاد، استاد بازنشسته تاریخ دانشگاه تهران با حضور داریوش رحمانیان، دانشیار تاریخ دانشگاه تهران و علیرضا ملایی توانی، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و احمد محیط طباطبایی، رییس موسسه ایکوم ایران در کافه مانا برگزار شد. در این رونمایی طی بررسی کتاب استادان دانشگاه و محققان تاریخ سخنانی بر زبان راندند که با تکیه بر منابع دست اول بخشی از تاریخ رسمی درباره قاجاریه، زندیه و افشاریه را زیر سوال برد. مولف تلاش کرده روایتی متفاوت و بی طرف از تاریخ و بازیگران این دوره ارایه کند. شالوده کتاب بر این پرسش استوار است که انگیزه تلاش های آقامحمدخان غارت بود یا حصول به یکپارچگی دیرپای ایران زمین؟ او در پاسخ به این فرضیه با اتکا بر منابع متعدد دغدغه اصلی خان قاجار را و فرمانروایی در ایران یکپارچه و تجدید وحدت ارضی کشور می داند. هر چند که کشته شدن آقامحمدخان به او فرصت نداد تا آمال خود را برای بازگرداندن ایران به مرزهای دیرین به ویژه در ماوراءالنهر، قفقاز و خلیج فارس عملی کند. جانشینان او به جز عباس میرزا هم به دلیل افتادن در کام خوشگذرانی، جهل و گرفتار شدن در شورش های خان های سراسر کشور و رقابت های استعماری نتوانستند راه و رسم پایه گذار فرمانروایی قاجار را ادامه دهند.

یکپارچگی ایران

غلام حسین زرگری نژاد: من تاریخ قاجاریه را با این نیت شروع کردم که یک دوره تاریخی قاجار را از تشکیل قدرت از سوی آقامحمدخان قاجار تا مشروطیت حداقل و حداکثر تا برآمدن رضاشاه بنویسم. می دانید آقامحمدخان، 10 سال کمتر یا بیشتر اسیر کریم خان و تحت نظر در شیراز بود و در این زمان فرصت پیدا کرد از محافل ادبی (شاهنامه خوانی) روشنفکران، منورالفکران و دانایان آن زمان بهره بگیرد. از پدربزرگ فتحعلی خان و محمدحسن خان به وجود آمد. محمدخان که غیر از آنها بود،قصد غارت نداشت و می خواست ایران را یکپارچه کند و موفق هم شد. بنابراین قصد دارم با این انگیزه زندگی این خان بزرگ که اندیشه ساختن ایران را وجه همت خودش قرار داده بود، ترسیم کنم. من قصد دارم مشروطیت کتاب را دنبال کنم و دو جلد آن آماده است؛ جلد دوم از «از قتل آقامحمدخان تا قرارداد گلستان» و جلد سوم «از قرارداد گلستان تا مرگ فتحعلی شاه» آماده است و امیدوارم توفیق داشته باشم این کار را دنبال کرده و به علاقه مندان تقدیم کنم. من آقامحمدخان را جانوری وحشی، آدمکش و خونریز می دانستم و مطابق تاثیرات سوابق قبلی و مطالعاتی قبلی یاد گرفته بودم تا اینکه سراغ منابع دست اول و متنوع مربوط به دوره قاجار رفتم و متوجه شدم که پدر و پدربزرگ آقامحمدخان دزد بودند اما خودش تحت تاثیر زمانی که در شیراز تحت نظر کریم خان بود، با معاشرتی که با روشنفکران و بزرگان آنجا داشت، شخصیت دیگری پیدا کرد، اما درباره لطفعلی خان زند همین بس که سعی داشت جواهر کوه نور و دریای نور را به سرهارد جونز بفروشد که آقامحمدخان سر رسید. نکته دیگر درباره عباس میرزاست، او پرورش یافته مکتب میرزا آقا بزرگ فراهانی، پدر قائم مقام فراهانی است، او فردی فقیه، مجتهد، ادیب و سیاستمدار بود که عباس میرزا را از کودکی پرورش داد و اگر او نبود عباس میرزا هم مانند سایر فرزندان قاجارها از آب درمی آمد. اگر میرزابزرگ زنده بود قرارداد ترکمانچای و گلستان امضا نمی شد.

علیرضا ملایی توانی/ عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی: این کتاب مانند مجموعه آثاری که زرگری نژاد منتشر کرد و ادامه هم دارد؛ یکی از آثار جدی و تعیین کننده در مطالعات تاریخ ایران به ویژه تاریخ معاصر ایران است و من در این مجال قصد دارم به برخی از ویژگی های این کتاب اشاره کنم و طبیعتا این کتاب دارای برجستگی های فراوانی است که فرصت بیشتری می طلبد و من اکنون به بعضی از نکات ویژه آن اشاره می کنم. نخستین ویژگی کتاب در این است که وضعیت ایران را در آستانه عصر جدید نمایش می دهد و مشخص می کند که ایران با چه ظرفیت ها، قابلیت ها، توانمندی ها و پتانسیل هایی وارد دوره جدید خودش شده بود. به نظرم مطالعه این کتاب یک نگاه واقع بینانه ای به مخاطبان خواهد داد. از این لحاظ که می توانیم دو نگاه داشته باشیم؛ نگاه آرمان گرایانه و نگاه واقع گرایانه. نگاه آرمان گرایانه که امروز در میان نسل جوان ما و در گذشته همین طور رواج داشته که چرا قاجارها نتوانستند از تمامیت ارضی ایران دفاع کنند؟ چرا ایران در برابر قدرت های نوظهور شکست خورد؟ چرا ایرانیان نتوانستند راه ترقی و پیشرفت خود را پیدا کنند؟ به نظرم در این کتاب مولف نشان می دهد که ظرفیت های ما چه بود؟ آیا با کشوری که 10 سال مدام درگیر جنگ، غارت و درگیری بود و بسیاری از زیرساخت های سیاسی و اجتماعی آن ویران شده و کاروانسراهای آن نابود و تجارتش به پایین ترین سطح رسیده بود. کشاورزی و منابع آب و... تخریب شده بود، آیا می شد کشور قدرتمندی ساخت که بتواند در برابر قدرت هایی که سیصد، چهارصد سال جلوتر از ما وارد این دوره شده بودند، ایستاد و مقاومت کرد؟ دومین ویژگی کتاب بحثی درباره یک جریان فکری و فرهنگی در دوران معاصر ایران سخن می گوید، یعنی برآمدن حلقه فکری شیراز که تحت همین تعبیر مولف به موضوع پرداخته است که این مقدمات نهضت بازگشت ادبی ایران را فراهم می کند. به عبارتی مجموعه ای از اندیشمندان، صاحب نظران، متفکران، شاعران و مورخان که از زمان فروپاشی صفویه به شیراز مهاجرت کردند و در آنجا در اندیشه بازسازی ایران بودند که چگونه می توان این سرزمین را دو بار احیا کرد؟ این قلمرو یکپارچه را دوباره تحت حاکمیت واحد درآورد؟ این گفتمانی بود که از درون آقامحمدخان قاجار برآمد. به گمانم این موضوع یکی از ظرفیت ها، قابلیت ها و یکی از نوآوری های این کتاب است که چنین بحثی تاکنون صورت نگرفته است، البته در اینکه در حلقه شیراز چه شخصیت هایی به طور مشخص دخالت داشتند و چه بحث ها و گفت وگوهایی درباره ایران و آینده ایران بین آنها شکل گرفت هنوز اطلاعات روشنی نداریم، اما شواهد و قرائن نشان می دهد آن چنان که مولف هم در «برآمدن قاجار؛ تاریخ ایران از پایان صفویه تا قتل آقامحمدخان» نشان داده، چنین محفلی بوده و به نظرم این موضوع خیلی مهم است برای بحث هویت یابی در ایران.

در این کتاب مساله ای طرح شده که در سخنان سید جواد طباطبایی هم بود که آیا برآمدن آقامحمدخان قاجار با انگیزه غارت بود یا با انگیزه نجات، استقلال و حفظ تمامیت ارضی ایران؟ این پرسش مهمی است که در کتاب مطرح شده و این مساله را می پروراند. مولف برای اینکه چنین قابلیتی را خوب نشان دهد یک منبع شناسی عمیقی را انجام می دهد که این موضوع هم یکی از ویژگی های کتاب است، یعنی فصل های آغازین کتاب یک درس منبع شناسانه است که ما چگونه منابع اصیل این دوره ای که موضوع بحث کتاب است شناسایی، دسته بندی و تحلیل کنیم. جایگاه واقعی و ارتباط روایت آنها را چگونه بسنجیم؟ به نظرم این فوق العاده خواندنی است از این منظر. ویژگی دیگر کتاب یک نقد پیشینه شناسانه دارد؛ به طوری که مجموعه آثاری که درباره این مقطع (برآمدن آقامحمدخان قاجار) نوشته شده است آنها را دسته بندی و تحلیل می کند و ایده های آنها را در کنار هم قرار می دهد و نهایتا موضع خودش را در برابر این نوع مطالعات روشن می کند و توضیح می دهد چرا با همه تحقیقاتی که در این رابطه وجود دارد، نیازمند یک تحقیق مستقل دیگری هستیم و آن تحقیق مستقل همین اثری است که به نظرم یکی از شاهکارهای تاریخ نگاری ایران جدید است.

تاریخ در هم ریخته

داریوش رحمانیان/ استاد تاریخ دانشگاه تهران: نکته خیلی مهمی که زرگری نژاد در کتاب روی آن دست گذاشته، تضادی است که در روایت مربوط به دوره قاجاریه است و مکرر به آن تاکید کرده است. ذهنیتی که مولف داشته و مناسباتی که با قدرت زمانه داشته است. مکان و زمان نگارش کتاب در این روایت ها و اختلاف میان گزارش ها تا چه حد تاثیرگذار بوده است، مثلا در ارزیابی متون روی نمونه هایی دست می گذارد که مولف در هندوستان تالیف کرده است و دیگر نیازی نبوده که مجیزی درباره ارباب قدرت بگوید و تفاوت دارد با منابعی که به دستور فلان پادشاه، شاهزاده یا وزیر در دوره قاجاریه نوشته شده است. این نکته از محاسن بسیار برجسته کتاب است. نکته بسیار مهم تر اینکه تاریخ ایران از انقراض صفویه تا برآمدن قاجار و استقرار آقامحمدخان تاریخی درهم ریخته است، اما در جامعه درهم ریخته تاریخ نویسی آن هم آشفته است و در این دوره به جز خوانینی که می آیند و ملوک الطوایفی را در دوران فترت انقراض صفویه و برآمدن نادر و پس از آن مرگ نادر و بعد ایران زیر سلطه کریم خان درمی آید در واقع ما دو سلسله حکومتی را تجربه می کنیم؛ افشاریه و زندیه اما واقعیت این است که خیلی ها عادت کردند براساس کلیشه هایی که در تاریخ نویسی ما شکل گرفته نادرشاه را قهرمان ملی ما می دانند. در ذهن بسیاری از ما نادرشاه قهرمانی است که ایران را نجات داد و مرزهای کشور را گسترانید. عثمانی ها را شکست داد و پس از آن افغان ها را بیرون راند، رفت و فاتح دهلی شد. در اذهان عمومی نادر به عنوان یک قهرمان ملی روایت می شود. با این حال، در عظمت نادر از نظر هوش نظامی اصلا شک و تردیدی نیست، اما به لحاظ هوش سیاسی و توان کشورداری نه جهانگیری، نادرشاه نمره بسیار پایینی می گیرد در واقع شاید بشود بر خلاف روایت هایی که از نادرشاه یک قهرمان ملی می سازند، در تاریخ نگاری او را یک عامل تخریب و ویرانی بیشتر ایران بعد از خودش بدانیم. اساسا افشاریه به دلیل خطاهای مهلکی که نادرشاه افشار کرد در ایران نتوانست به عنوان یک سلسله مستقر شود. به عبارتی نادر این هوشمندی را نداشت که پسر خودش رضاقلی میرزا را کور کرد. آن سرکوب های وحشتناکی که از شورش هایی که در ایران می شد به عمل آورد در واقع کارنامه سیاهی از خود بر جای گذاشت که بازماندگان قدرت آن را جمع وجور کردند. درباره زندیه و خود کریم خان زند و لطفعلی خان، یعنی آخرین زندی که کشته می شود و برمی افتد. در روایت هایی از آنها که برای مان گفتند و ساخته اند قهرمان معصومی را روایت کردند که گویی هیچ سیاهکاری و تباهکاری نداشتند، البته درباره کریم خان می توان تا حدی با این قضاوت همراه شد، اما درباره لطفعلی خان زند جوان مولف چند روایت را در «برآمدن قاجار؛ تاریخ ایران از پایان صفویه تا قتل آقامحمدخان» ذکر کردند؛ از قتل هایی که کرده و رفتارهای وحشتناکی که داشته است. ضمن اینکه وقتی کریم خان زند در سال 1293 درگذشت، دچار یک جنگ شدید خاندانی شد و خودشان را نمی توانستند اداره کنند! چطور انتظار می رفت کشور را بگیرند و اداره کنند! کشوری که دچار هرج و مرج، آشفتگی و درهم ریختگی بود و در آستانه آن بود که دوباره به سمت یک وضعیت ملوک الطوایفی گسترده بغلطد.

فرزند شمشیر

احمد محیط طباطبایی/ رییس موسسه ایکوم ایران : نادرشاه افشار در زمینه نظامی گری تبحر خاصی داشت به طوری که ناپلئون در بعضی نبردهایش از شیوه او تقلید کرده بود. اغلب بنیانگذاران یک سلسله در ایران در یک موضوع با هم مشترکند، آنها رهبران ایل بودند و قبل از اسلام و بعد از آن فره داشتند، اما نادر تنها فردی بود که به طبقه سوم جامعه تعلق داشت و به پادشاهی رسید. مشکلش همین بود و بزرگ ترین مخالفانش خوانین ایلات بودند، کسانی که در ترورش هم دست داشتند. نادر که از اینجا به پادشاهی می رسد، وقتی به هند لشکر می کشد، پادشاه هند که می داند از او می پرسد تو نسبتت کیست؟ می گوید من فرزند شمشیرم. چاره ای جز این نداشت. اما خیلی در تاریخ مهم است که آدم ها به موقع بمیرند، گاهی این شانس نصیب افراد نمی شود و در واقع با ماندن در صحنه خودشان را مضمحل می کنند. نادر بعد از اینکه به هند رفت و آنجا را تصرف کرد و دچار بیماری شد و پس از آنکه برگشت جنون داشت و با نادر هفت سال پیش متفاوت بود. او تا قبل از رفتن به هند حتی یک نفر را نمی کشد. او حتی وقتی در جنگ ها پیروز می شد، اسرا را آزاد می کرد. هیچ قتل عامی پس از پیروزی به نام او ثبت نشده است. او در فکر اتحاد اسلام بود و برای سامان دادن به وضع جهان اسلام درصدد گردآوردن همه زیر یک پرچم بود. بزرگان شیعه نادر را دوست نداشتند و به او خرده می گرفتند و او را سنی می دانستند. تاجگذاری نادر در دشت مغان هم به این دلیل بود که فاقد فره بود و حق پادشاهی نداشت، باید از همه بیعت می گرفت. قطعا زمان همان طور که به آقامحمدخان وفا نکرد با نادر هم خوب تا نکرد. اگر نادر در هند ترور می شد شاید تاریخ به شکل دیگری درباره نادر قضاوت می کرد و بعد از آن بخشش هفت ساله مالیات، تلاش برای اتحاد اسلام و لشکرکشی به هند و غنایمی که به خود آورد تا به امروز در ایران ماندگار بوده است به شکلی که تخت طاووسی که فتحعلی شاه برای همسرش طاووس اصفهانی می سازد، با جواهراتی است که نادر از هند با خود آورد، در زمان رضاشاه پشتوانه ارزی ما را تشکیل می داد. آخرین باری که ملکه روس، کاترین از نام ایران می ترسد و به منطقه غازان عقب نشینی می کند، زمان نادر است. او بارها می توانست تا استانبول برود اما دغدغه اش اتحاد اسلام بود و از این حرکت حذر کرد. من قصدم نفی رفتارهای نادر نیست او پر از اشتباه بود. سال آخر زندگی اش که یک تباهی است که فقط غریزه نظامی اش او را نگه داشت و دیگر عقل حکومتی اش زایل شده بود. در اینجا بحث شد که تاریخ خاکستری است و ما نباید نسبت دیگران را سیاه و سفید بنگریم چه برای مان مانده، حکومت صفویه در پایان با ورود روسیه، عثمانی و افغان هایی که از طوایف پشتون بودند کاری کردند که یک بازگشت و شرایط خاص را می طلبید. در سخنان استادان درباره زندیه هم نکات مفیدی گفته شد؛ مکتب شیراز بررسی و ویژگی های فرهنگی نیز ذکر شد. مساله جانشینی هم مهم بود و در واقع اگر آقامحمدخان خود صاحب فرزند بود، شاید تاریخ قاجاریه دیگری را به خودش می دید، اما حقیقت این است که در قرارداد ترکمانچای که نسخه کامل آن در آرشیو وزارت امور خارجه مرمت و نگهداری می شود، تمام بندهای آن نشان دهنده این است که ما چه چیزهایی را از دست دادیم و روس ها بر چه چیزی حاکم و کجا هستند. آنچه می دانید در تاریخ به آن کاپیتولاسیون می گویند و بحث بر سر این نیست که اگر کس دیگری بود، این وضعیت پیش نمی آمد اما نکته اینجاست که تنها امتیازی که قاجاریه از روسیه گرفت، سلطنت عباس میرزا و القابش بود و همین باعث می شود که قدرت روس ها تا زمان مشروطه باقی بماند. چه چیز باعث می شود که میرزا رضا کرمانی را برای اعدام به جای میدان توپخانه به میدان مشق ببرند. چون میدان مشق محل مانور قزاق خانه بود و پرچم روسیه بر بالای میدان نصب بود و شاه هم نمی توانست بدون هماهنگی به آن وارد شود! در اینجا می خواهد قدرت کاپیتولاسیون را نشان دهد. تصور می کنم در دوره معاصر هنوز طعم وجود روسیه را هر زمان می چشیم و فراموش نمی کنیم!

منبع : سایت اعتماد

برآمدن قاجار؛ روایتی متفاوت از یکپارچگی دیرپای ایران‌زمین

برآمدن قاجار؛ روایتی متفاوت از یکپارچگی دیرپای ایران‌زمین

نگارستان اندیشه منتشر کرد؛

برآمدن قاجار؛ روایتی متفاوت از یکپارچگی دیرپای ایران‌زمین

«برآمدن قاجار؛ تاریخ ایران از پایان صفویه تا قتل آقامحمدخان قاجار» از مجموعه تاریخ ایرانِ عصر قاجار است که آغاز آن به ظهور ایل قاجار در صحنه سیاست ایران در روزگار صفوی باز می‌گردد و روایت آن تا زمان قتل آقامحمدخان، بنیان‌گذار سلسله قاجار ادامه دارد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، انتشارات نگارستان اندیشه کتاب «برآمدن قاجار؛ تاریخ ایران از پایان صفویه تا قتل آقامحمدخان قاجار» اثر غلامحسین زرگری‌نژاد را روانه بازار نشر کرد.

برآمدن قاجار؛ تاریخ ایران از پایان صفویه تا قتل آقا‌محمدخان» تالیف غلامحسین زرگری‌نژاد

کتاب پیش رو جلد نخست از مجموعه تاریخ ایرانِ عصر قاجار است که آغاز آن به ظهور ایل قاجار در صحنه سیاست ایران در روزگار صفوی باز می‌گردد و روایت آن تا زمان قتل آقامحمدخان، بنیان‌گذار سلسله قاجار ادامه دارد؛ کسی که تجدید وحدت و یکپارچگی ایران امروز از پس آشوب‌ها و آشفتگی‌های عصر زندیه مدیون تلاش اوست. غلامحسین زرگری‌نژاد، استاد بازنشسته دانشگاه تهران، تلاش کرده روایتی متفاوت و بی‌طرف از رویدادها و بازیگران این دوره ارائه کند. شالوده کتاب بر این پرسش استوار است که انگیزه تلاش‌های آقامحمدخان غارت بود یا حصول به یکپارچگی دیرپای ایران‌زمین؟ او در پاسخ به این فرضیه، با اتکا به منابع متعدد، دغدغه اصلی خان قاجار را فرمانروایی بر ایرانِ یکپارچه و تجدید وحدت ارضی کشور می‌داند. هرچند که کشته شدن آقامحمدخان به او فرصت نداد تا آمال خود را برای بازگرداندن ایران به مرزهای دیرین به‌خصوص در ماوراءالنهر و قفقاز و خلیج فارس عملی سازد.


مولف با بهره گیری از منابع دست اول و رسمی به جا مانده از عصر افشاری، زندیه و قاجاریه، به تحلیل وقایع تاریخی، علل و پیامدهای آن در حیات اجتماعی و سیاسی ایران در سطح داخلی و همچنین روابط بین‌المللی و نقش سایر کشورها از جمله روسیه، انگلستان و عثمانی بر گسترش آشفتگی سیاسی در این سرزمین پیش از آقامحمدخان پرداخته است. از مهم‌ترین شاخصه‌های این اثر، مقایسه متون منابع دست اول و نقد عقلانی و استدلالی وقایعی است که به اشتباه مورد پذیرش عموم در حال حاضر قرار گرفته و منجر به درک نادرستی از عملکرد بنیان‌گذار قاجاریه گشته است. مولف با تحلیل شرایط نامناسب حیات اجتماعی و اقتصادی عامه مردم در فاصله سقوط صفویه تا قدرت گیری آقامحمدخان که حاصل غارتگری خان‌ها و عدم وجود حکومت مرکزی بود، به بیان دلایل تاریخی وجود ویژگی‌های خاص رفتاری و گفتاری مردم ایران و تأثیرهای بلندمدت آن پرداخته و مخاطب را با جامعه‌شناسی تاریخی این مقطع آشنا می‌سازد.

انتشارات نگارستان اندیشه کتاب «برآمدن قاجار؛ تاریخ ایران از پایان صفویه تا قتل آقامحمدخان قاجار» اثر غلامحسین زرگری‌نژاد را در ۴۳۰ صفحه به بهای ۴۵۰ هزار تومان روانه بازار نشر کرد.

منبع : ایبنا