نگاهی به کتاب «درباره‌ی تاریخ» ترجمه حسن مرتضوی

 

کتاب «درباره‌ی تاریخ» یکی از مهم­ترین متون در زمینه تاریخ­‌نگری و تاریخ‌­نگاری اعماق است که در دو دهه اخیر به‌­فارسی ترجمه شده است. اریک هابسبام را نیز باید مورخی محسوب کرد که سخت گرایش تاریخ از پایین و تاریخ اعماق داشت و «مردم» در تواریخ او موج می‌­زند.

اریک هابسبام مورخ «تاریخ اعماق»/ «مردم» در تواریخ او موج می‌­زند

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- سیدقاسم یاحسینی: معمولاً ادوارد پالمر تامپسون نویسنده کتابِ کلاسیک شده «تکوین طبقه کارگر در انگلستان» را، که با قلم خوبی توسط استاد محمد مالجو به­ فارسی هم ترجمه و منتشر شده، از جمله مورخان و پایه­‌گذاران تاریخ‌­نگاری و تاریخ‌­نگری «تاریخ از پایین» و یا «تاریخ مردم» می­‌دانند. تاریخ از پایین، که مورخان و فیلسوفان مارکسیست نقش پُر رنگی در شکل­‌گیری نخستین و اولیه و همچنین تکامل بعدی آن داشتند، شیوه‌­ای در تاریخ­‌نگاری است که گرایش آن دوری از تاریخ رسمی و حاکمیتی، تاریخ سیاسی و روی­‌آوری و گرایش به­ نگاه و نگارش زندگی توده­‌های عادی مردم، زنان، حاشیه‌­نشینان و طردشدگان تاریخ و حتی بزهکاران و
اَب‌­نُرمال­‌ها و همچنین توجه خاص به‌­زندگی روزمره توده‌­ها و «بود و باش» آنان است. خود اریک هابسبام در درس­گفتاری درباب «تاریخ اعماق» جورج رُده را «مورخ تاریخ اعماق» نامیده است، با این همه به‌­باور من، خود هابسبام را نیز باید مورخی محسوب کرد که سخت گرایش تاریخ از پایین و تاریخ اعماق داشت. «مردم» در تواریخ او موج می‌­زند.

خوشبختانه ما ایرانی­‌ها از نیمه اول دهه هفتاد قرن چهاردهم شمسی، کم­‌کم با آثار و ترجمه‌­های «اریک جان ارنست هابسام» (2012ـ1917م.) آشنا شدیم. من نخستین کتابی را که در سال 1375 از این مورخ، نظریه­‌پرداز و فیلسوف تاریخ خواندم کتابی بود با عنوان «عصر سرمایه1848ـ1815» که اگر خوب یادم مانده باشد در اصفهان منتشر شده بود. اندکی بعد کتاب «عصر انقلاب1875 ـ 1848» هم توسط همان مترجم ترجمه شد که من با ولع گرفته و خواندم. هنگام خواندن عصر انقلاب، که درباره انقلاب عجیب، پُرشور و ناکام 1849ـ 1848م. و عصر سلطه سرمایه و ناکامی انقلابیون بود، یاد کتابی مشترک از کارل مارکس و فردریک انگلس به­‌نام «انقلاب­‌های 1848» افتادم که مجموعه چند مقاله از این دو متفکر رادیکال بود و سازمان چریک‌­های فدایی‌­خلق در 1358 آن را ترجمه و منتشر کرد. من این کتاب جلد قرمز را، همان ایام که دانش‌­آموزِ دبیرستانِ شهیدنواب­‌صفوی بوشهر بودم به‌­دست آورده و خواندم.

کتاب «عصر سرمایه» در واقع به‌­نوعی روایت مستندی از تاریخ انقلاب صنعتی و شکل­‌گیری دنیای مدرن و به‌­خصوص عصر بورژوازی بود. کتاب دوم، «عصر انقلاب» کتاب شکل­‌گیری جنبش انقلابی و کارگری ضدسرمایه داری و انقلاب در کشورهای مختلف اروپایی در سال 1848 بود و شکست و ناکامی آن. شکستی که بر کار و زندگی مارکس و انگلس هم تأثیر بسیاری گذاشت و منجر به آن شد که دکتر مارکسِ انقلابی و جوان از آلمان به انگلستان تبعید شود و در لندن به‌­مدت چندین دهه سرگرم نوشتن کتاب مهم و دوران ساز «کاپیتال» شود. کتابی که فقط جلد اول آن در زمان حیات مارکس منتشر شد و این انگلس و کائوتسکی با کمک دختر کوچک مارکس، النور مارکس، بودند که مابقی مجدات را، با خط خرچنگ قورباغه‌­ای! مارکس، خوانده، نسخه‌برداری کرد و گردآوری، تدوین و ویراستاری کرده و در دهه­‌های بعد چاپ و منتشر کردند. بگذریم...

جلد سوم «عصر امپراتوری» و جلد چهارم «عصر بینهایت­­‌ها» نام داشتند که با فاصله زیادی از دو جلد اول ترجمه و منتشر شدند. در واقع این چهار جلد کتاب، یک دوره مطالعه عمیق و انتقادی از سیر تاریخ اروپا از اوایل قرن نوزدهم تا حوالی پایان قرن بیستم بود. کتابی البته با رویکرد یک نئومارکسیست و سخت وفادار به تاریخ اعماق و تاریخ از پائین! در این بیست سال اخیر، کتاب­‌های دیگری هم از هابسبام به­‌فارسی ترجمه و منتشر شده که من با علاقه و اشتیاق تقریباً همه آن­ها را خریده و خوانده و دارم! با این مقدمه نسبتاً بلند! می‌­خواهم به‌­یکی از جدیدترین ترجمه­‌های یکی از آثار درخشان اریک هابسبام به اسم «درباره‌­ی تاریخ» بپردازم که توسط مترجم توانا، سخت­گوش و پُرکار آقای حسن مرتضوی به‌­فارسی ترجمه و توسط انتشارات لاهیتا چاپ و منتشر شده است.

 



بهار امسال (1400ش.) من این کتاب را دوبار از اول تا آخر خواندم. واقعاً از گستره دانش تاریخی هابسبام لذت بردم. کتاب فروتنانه نام «درباره­‌ی تاریخ» به‌­خود گرفته، اما در واقع عصاره نظریات فلسفی ـ تاریخی مورخی است که قرن بیستم زیست و صادقانه بخش اروپایی آن را روایت کرد. هابسبام یهودی زاده‌­ای متولد مصر بود که در یکی از مهم­ترین سال‌­های ابتدای قرن بیستم، 1917م. و همزمان با نخستین انقلابِ پیروز کارگری در جهان در روسیه، پس از تجربه ناکام و به‌­خون نشسته کمون پاریس (1871م.) دیده به­‌جهان گشوده بود. هابسبام بسان هم نسل‌­های خود جذب مارکسیسم، که در آن زمان تنها مکتب رهایی و انقلاب بود، شد و تا آخر عمر دلبسته مارکسیسم و شیوه تاریخ­‌نگاری ماتریالیسم تاریخی بود و ماند.

تقدیر چنین رقم خورده بود که هابسبام در طول زندگی بلندش (95 سال) شاهد استالینیسم و کشتار وحشتناک آن، ظهور و بسط مکتب آنال در فرانسه، جنگ جهانی دوم، جنگ سرد، انقلاب­‌های چین و کوبا، فروریزی اولین حکومت پیروز کارگری جهان پس از هفتاد سال و تخریب نمادین «دیوان برلین» در اواخر دهه هشتاد میلادی قرن بیستم، ظهور پُست مدرنسیم، که او با آن چندان بر سر ِمهر نبود، بر سر کار آمدن تئوکان‌­ها، انقلاب ایران و جنگ ایران و عراق و... باشد. او از نزدیک شاهد ظهور و سقوط مکاتب و ایدئولوژی­‌های مدعی قرن بیستمی بود. از سقوط برخی، مثل فاشیزم، شادی کرد و از سقوط مارکسیسم مویه کرد و تا آخر عمر اما دست از وفاداری از آرمان­‌های این مکتب بر نداشت و مومن به‌­مکتب مارکس در سال 2012 مُرد!

کتاب «درباره‌ی تاریخ» مجموعه مقالات، کنفرانس‌­ها، سخنرانی­‌ها و درس­گفتارهای اریک هابسبام است که بیش از نیم قرن این­جا و آن­جا در این کشور اروپایی و آن کشور آمریکای لاتین و حتی آسیایی، ژاپن، ایراد شده است. کتاب در سال 1997 در انگلستان منتشر شد. مجموعه مطالب این کتاب را باید فشرده دریافت و فلسفه تاریخ هابسبام به­‌شمار آورد. او در هر مقاله یا درس­گفتار، موضوعی را انتخاب و با دانستن تعداد زیادی زبان که فراگرفته بود، و تسلط فوق‌­العاده­‌ای که بر منابع و مکاتب تاریخی و جامعه‌­شناختی و علوم اجتماعی داشت، به­ تجزیه و تحلیل آن موضوع پرداخته است. فهم و درکِ زبان و متن برخی از این مقالات چندان آسان نیست و نیاز به­ پیش زمینه و دانش فراوانی دارد.

اریک هابسبام در این کتاب از مارکس عبور کرده، انتقادات تندی به او کرده، برخی از مهم­ترین افکار و ایده‌­هایش را کهنه بلکه منسوخ شده اعلام کرده، اما همچنان به­‌جوهره ماتریالیسم تاریخی، تحلیل مادی تاریخ و تحلیل طبقاتی تاریخ وفادار مانده و احتمالاً با الهام از پژوهش‌­های لویی آلتوسر (1990ـ1918م.) در شمار مارکسست­‌های اروپایی و قائل به تجدیدنظر در آموزه‌­های بنیادی مارکس از جمله بازخوانی و حتی واسازی تز «روبناـ زیربنا» است. آلتوسر و هابسبام قائل به دیالکتیک زیربنا و روبنا و تأثیر متقابل این دو بر هم و همچنین نقش «آگاهی» در فرایند تغییر، در کنار مبارزات طبقاتی، در تحلیل تاریخ بودند. از این روی نقدهای جدی بر تفکرات فردریک انگلس داشتند که پس از مارکس کوشید تا به­‌طور مکانیکی برخی از آموزه‌­های مارکس را صورتبندی کرده و تئوریزه کند. (به انتقادهای اخیری که برخی از نئومارکسیست‌­های فمنیسیت به­‌کتاب «منشأ خانواده، مالکی خصوصی و دولت» کرده‌اند، رجوع کنید).

نمی‌­خواهم در این یادداشت کوتاه، گزارشی از کتاب «درباره تاریخ» بدهم و لذت کشف مطالب و مطالعه آن را برای خوانندگان عزیز بگیرم، اما به­‌باور من یکی از مهم­ترین متون در زمینه تاریخ­‌نگری و تاریخ‌­نگاری اعماق است که در دو دهه اخیر به‌­فارسی ترجمه شده است. خواننده در این کتاب می­‌تواند عبور از مارکس اما بازسازی قرن بیستمی آموزه‌­های او را ببیند و دریابد یک روشنفکر خلاق، چه فهمی پویا از دیالکتیک تاریخی داشته و چطور مبتکرانه آن را در مطالعات خود به‌­کار بسته است. می­‌توان مارکسیست نبود و اعتقادی به­‌مکتب مارکس و ماتریالیسم تاریخی نداشت، اما نمی‌­توان کتاب «درباره‌­ی تاریخ» اثر اریک هابسبام را نادیده گرفت و نخواند. بشتابید! بخوانید و با نگاه تحلیلی ـ انتقادی یکی از بزرگترین مورخان چپ در قرن بیستم و دهه اول بیست و یکم آشنا شوید. پشیمان نخواهید شد.(این هم تبلیغ برای مترجم و ناشر)!

 


سید قاسیم یاحسینی

مترجم فرهیخته، پُرکار و خوش­‌قلم این کتاب را نیز نباید از قلم انداخت. آقای حسن مرتضوی همان فردی است که در این چند سال اخیر، ترجمه سنگین و طاقت فرسای »کاپیتال/سرمایه» کارل مارکس و تعداد بسیار زیادی از آثار کلاسیک‌­های مارکسیست، از رُزا لوکزامبورگ تا آنتونیو گرامشی و دیگران را از او به‌­فارسی خوانده‌­ایم. قلمش توانا باد.

به­‌عنوان حُسن ختام و به­‌مصداق «مشت نمونه خروار» دو نقل قول از کتاب «درباره تاریخ» را نقل کرده و این یادداشت کوتاه را به انجام می‌رسانم: نقل قول اول مربوط می­‌شود به‌­تأثیر مورخ بر شکل­‌گیری واقعیت سیاسی و سهمی که یک ایده یا کتاب تاریخی ممکن است بر روند حوادث سیاسی بگذارد: «در چنین شرایطی، مورخان خود را در نقش نامنتظره­ی بازیگران سیاسی می‌­بایند. همیشه می­‌پنداشتم حرفه­ تاریخ ـ برخلاف فیزیک اتمی ـ دست­‌کم زیانی نمی‌­رساند، اما اکنون می­‌دانم که چنین نیست. تحقیقات ما می‌­توانند به‌­کارخانه­‌های بمب­‌سازی بدل شوند، شبیه کارگاه­‌هایی که ارتش جمهوری­خواه ایرلند در آن کودهای شیمیایی را به­‌مواد منفجره بدل می­‌کرد. این وضعیت به‌ ­­دو طریق بر ما اثر می‌­گذارد. ما در قبال فاکت­‌های تاریخی به­‌طور کلی، و نقد سوءاستفاده­‌های سیاسی ـ ایدئولوژیک از تاریخ به‌­طور خاص مسؤولیت داریم.» (ص 23، تأکید از من است).

نقل قول دوم، که کمی هم بلند است، درباره نظر اریک هابسبام درباره تاریخ از پایین، همان تاریخ اعماق و یا به­‌قول خودش «تاریخ مردم» است: «تاریخ مردم عادی تنها زمانی به‌­تاریخ نسبناً مکتوب ـ تاریخ تصمیم‌گیری­‌ها و رویدادهای سیاسی عمده ـ مربوط می­‌شود یا بخشی از آن را شکل می­‌دهد که مردم عادی به‌ ­عاملی ثابت در چنین تصمیم­‌ها و رویدادهایی بدل شده باشند؛ یعنی نه فقط در دوره­‌های بسیج استثنایی، مانند انقلاب‌­ها، بلکه به­‌طور کلی و در بیشتر اوقات. [...] بنابراین، تاریخ مردم عادی به‌­عنوان قلمرویی خاص برای مطالعه و تحقیق، با تاریخ جنبش‌­های توده­‌ای در سده­ هیجدهم آغاز می‌­شود. فکر می‌­کنم میشله [مورخ مشهور فرانسوی و نویسنده کتاب «تاریخ فرانسه» در 1855م.] ، نخستین کارورز بزرگ تاریخ مردم عادی بوده است.

انقلاب کبیر فرانسه، به‌­ویژه به این دلیل که ژاکوبنیسم را سوسیالیسم و روشن­گری را مارکسیسم احیا کرد، میدان آزمایش این نوع تاریخ بوده است. اگر یک مورخ وجود داشته باشد که پیش­گام اغلب درون مایه­‌های کار معاصر باشد، همانا ژرژ لوفور است که اثرش، ترس بزرگ، با آن که پس از چهل سال به انگلیسی ترجمه شد، اما هنوز هم به‌­شکلی چشم­گیر به‌­هنگام است. به­‌بیانی کلی‌­تر، سنت تاریخ‌­نگاری فرانسوی در کل، مارک بلوخ و نیز ژرژ لوفور ـ که خود را نه در تاریخ طبقه­ حاکم فرانسه، بلکه در تاریخ مردم آن کشور غرق کرده بود ـ اغلب درون­مایه‌­ها و حتی روش‌­های تاریخ مردم عادی را تعیین کرد. اما این قلمرو در کشورهای دیگر، به­‌واقع پس از جنگ جهانی دوم، شکوفا شده است. در حقیقت، پیشرفت واقعی تاریخ مردم عادی فقط در اواسط 1950 آغاز شد، یعنی زمانی که برای مارکسیسم امکان ادای دین کامل در قبال آن فراهم آمد.

علاقه­ مارکسیستی یا عام‌­تر سوسیالیستی به‌­تاریخ مردم عادی با رشد جنبش کارگری بسط یافت؛ این جنبش مشوق بسیار قدرتمندی برای مطالعه­ مردم عادی ـ به‌­ویژه طبقه­ کارگر ـ فراهم آورد، که در نتیجه جزمی را نیز بر مورخان سوسیالیست تحمیل کرد.» (ص­ص 291ـ 289).

اسناد خسارات متفقین به ایران در دوره اشغال

آرشیو ملی ایران (سازمان اسناد و کتابخانه ملی) در هشتادمین سالگرد اشغال ایران توسط نیروهای متفقین در شهریور 1320، اسنادی از خسارات وارده به کشور در دوره حضور قوای متفقین منتشر کرده است.

اسناد خسارات متفقین به ایران در دوره اشغال

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، آرشیو ملی ایران (سازمان اسناد و کتابخانه ملی) در هشتادمین سالگرد اشغال ایران توسط نیروهای متفقین در شهریور 1320، اسنادی از خسارات وارده به کشور در دوره حضور قوای متفقین و تلاش دولت انگلیس برای سانسور اخبار جنگ و پیگرد مظنونان مخالف نیروهای خارجی منتشر کرده است.

یکی از اسناد مهمی که منتشر شده مکاتبه وزیر مختار انگلیس با نخست‌وزیر ایران درباره عدم رضایت از سانسور مطالب مربوط به متفقین در مطبوعات داخل کشور است که در نهایت به تقاضای او برای ارسال کلیه اخبار مربوط به جنگ به اداره سانسور انگلیس قبل از انتشار آن‌ها منجر می‌شود. اما در نهایت در شهریور 1324 قسمت سانسور منحل و سانسور نامه‌ها توسط متفقین ملغی می‌شود.

اسناد تاریخی کلید گنجی برای روشن کردن زوایای تاریک تاریخ

سندها همگی دارای اهمیت تاریخی هستند هرچند به نظر ما بی ارزش بیایند ولی برای کسی که روی آن موضوع خاص پژوهش می‌کند همچون کلید گنج می‌ماند. اگر اسناد تاریخی موجود نباشند گویی در مسیری سیاه و تاریک قدم برمی‌داریم و مدام چرخ را از ابتدا اختراع می‌کنیم.

اسناد تاریخی کلید گنجی برای روشن کردن زوایای تاریک تاریخ

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- مرجان حاجی رحیمی: اسناد را می‌توان هویت دست اول تاریخ نامید، مبایعه نامه‌ها، عقدنامه‌ها، وقفنامه‌ها و احکام و فرامین و در روزگار امروز هر نوع اطلاعات ثبت شده در سازمان‌ها كه به اشكال نوشتاری، ديداری- شنيداری، دیجیتالی و غيره که قابل تنظيم و بهره‌برداری باشد سند گویند که همگی جزیی از تاریخ مغفول ایران به شمار می‌روند.

کمتر کسی در خانواده‌ها و حتی ارگان‌ها شامل نهادهای عمومی و دولتی پیدا می‌شود که از اهمیت آرشیو و بایگانی اسناد تاریخی باخبر و یا حتی در صدد گردآوری آن باشند. بسیار خانواده‌های سرشناس که اسناد خود را که شامل احکام و نامه‌های اداری بوده به بهانه‌های گوناگون از جمله بی اهمیت پنداشتن، کمبود جا برای نگهداری و حتی گاه از سر ترس و ناچاری آتش زدند، خرد کردند و یا در آب حل کردند و به هر شیوه‌ای که می‌دانستند آنها را از بین بردند و یا اینکه در بهترین حالت در کارتن‌ها و صندوقچه‌های نامناسبی نگهداری کردند که در طول سال‌ها گرما و حشرات موذی دخل آنها را درآورده است. بسیار هم دیده شده که پس از مرگ پدربزرگ یا مادربزرگ خانواده یا دور ریخته یا به سمسار فروخته می‌شود.

درک نکردن اهمیت سندها، عکس‌ها و تصاویر خانوادگی در مقیاس کلان‌تر را می‌توان به سازمان‌ها و وزارتخانه‌های دولتی تعمیم داد. برای نمونه شهرداری تهران با قدمت 114 ساله یک مرکز اسناد یا آرشیو ندارد و اگر کسی بخواهد درباره سابقه خیابان‌ها، محلات، ساختمان‌ها و غیره تحقیق کند، سرگردان بین کتابخانه‌ها می‌شود تا شاید بتواند از لابه‌لای کتاب‌ها به مطلبی دست یابد بی آنکه دسترسی به منابع دست اول که همان اسناد است، داشته باشد، حتی باورکردنی نیست اگر بدانید درباره پروژه‌های جدید نیز هیچ سابقه‌ای وجود ندارد. مثلا درباره چگونگی ساخت پل طبیعت یا بزرگراه صدر چه برسد به پروژه‌های شهری که در سال‌های دور اجرایی شدند.

این اتفاق نه تنها در شهرداری تهران رخ داده، بلکه با اطمینان قریب به یقین می‌توان گفت در همه مراکز دولتی و حتی خصوصی رخ داده است. وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی تعدادی از اسناد خود را در انباری در جاده مخصوص نگهداری می‌کرد و چند وقت پیش دستور امحای آنها آمده بود. کافی است به هر یک از اداره‌ها و سازمان‌هایی که می‌خواهید مراجعه کنید و سندی را بخواهید که مربوط به چند دهه قبل باشد. مثلا اگر بخواهید از ریز اطلاعات ساخت تئاتر شهر یا کارخانه مس سرچشمه باخبر شوید به در بسته خواهید خورد و جز یکسری اطلاعات کلی چیز دیگری به دست نخواهید آورد و یا یک جستجوی ساده در اینترنت داشته باشید تا فقط از نابودی اسنادی که خبری شده‌اند، آگاه شوید.
 
چرا اسناد تاریخی اهمیت دارد؟
نخستین دلیل آن؛ جنبه تاریخی و پژوهشی است. اگر اسناد تاریخی موجود باشد می‌توان سابقه و تاریخچه هرچیزی را به راحتی به دست آورد. برای نمونه فلان پروژه که ساختش به ضرر مردم تمام شد را چه کسی دستور اجرا داده بود و با چه هزینه‌ای ساخته شد یا برعکس، عاملان و آمران پروژه‌ای که به نفع مردم بود چه کسانی بودند. دلیل ساخت آن پروژه چه بوده یا نقش رجل و افراد مشهور در اتفاقات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کشور چه بوده، چه بیماری‌هایی اپیدمی شده بود، بیمارستان‌ها چطور ساخته شدند، پروژه‌های ملی چطور شکل گرفت و هرچیزی که فکر کنید.

 اگر اسناد تاریخی موجود نباشند گویی در مسیری سیاه و تاریک قدم برمی‌داریم و مدام چرخ را از ابتدا اختراع می‌کنیم. اگر بدانیم در گذشته چه اتفاقی برای آنچه ما امروز می‌خواهیم به آن بپردازیم، رخ داده، به طور حتم اشتباهات گذشته را تکرار نمی‌کنیم یا حتی ممکن است برنامه‌هایی را که از قبل بوده و نتیجه مثبت داده ادامه دهیم. با توجه به اینکه بسیاری از کتاب‌های تاریخی ایرانیان را خارجی‌ها با توجه به برداشت خود از فرهنگ پارسی نوشته‌اند، اسناد می‌تواند بسیاری از فرضیه‌ها و نظریه‌های آنان را تایید و یا رد کند و می‌توان کتاب‌هایی بر پایه اطلاعات درست و نه حدسیات تالیف کرد.

این نکته را باید توجه داشت که سندها همگی دارای اهمیت تاریخی هستند هرچند به نظر ما بی ارزش بیایند ولی برای کسی که روی آن موضوع خاص پژوهش می‌کند همچون کلید گنج می‌ماند. اما برخی از این اسناد علاوه بر اهمیت تاریخی، دارای ارزش مالی و ریالی نیز هستند که اهمیت موزه‌ای پیدا می کنند. اما ساده‌ترین راه برای حفظ اسناد کشور اسکن یا عکاسی از آن‌هاست و آن‌هایی را که طبقه‌بندی شده نیست و یا چند سال از وقوع آن می‌گذرد می‌توان برای استفاده پژوهشگران در فضای مجازی قرار داد.

گاهی به خانواده‌ها نیز پیشنهاد می شود که اسنادی را که در اختیار دارند به موزه‌ها  و کتابخانه‌ها هدیه کنند. هرچند در نگهداری این کاغذها در موزه‌ها و کتابخانه ها نیز شک و شبهه زیاد است اما می‌توان امیدوار بود که شرایط برایشان از مغازه سمساری بهتر است!

آغاز تدریس درس عمومی "تاریخ ایران" / یادداشتی از  دکتر حسن حضرتی

History of Iran. - ppt video online download

📝 آغاز تدریس درس عمومی "تاریخ ایران"

✍ حسن حضرتی 

خلاصه تاریخ ایران قبل و بعد از اسلام
✅ خوشبختانه با پیگیری هایی که گروه تاریخ دانشگاه تهران انجام داد، درس عمومی "تاریخ ایران" به عنوان یکی از دروس عمومی اختیاری، برای ارائه به دانشجویان همه رشته ها در سامانه آموزشی دانشگاه تهران قرار گرفت و در هفته گذشته دانشجویان توانستند برای ترم مهر آن را انتخاب کنند. براساس گزارش امروز آقای دکتر رشتیانی، مدیر محترم گروه تاریخ، استقبال دانشجویان از این درس چشمگیر و شاید بی نظیر بوده است. در عرض نیم ساعت اول ارائه درس در سامانه، ظرفیت پنج درس ارائه شده تکمیل می شود. چون دانشجویان زیادی در نوبت باز شدن سامانه و انتخاب این درس باقی مانده بودند، آموزش دانشگاه مجبور می شود ظرفیت کلاس ها را تا صد نفر افزایش بدهد و به عنوان ابرکلاس تعریف کند. باز به سبب تقاضای زیاد، درخواست افزایش کلاس های این درس از پنج کلاس به ده کلاس از سوی دانشگاه به دانشکده و گروه ارائه شده است. 
✅ این استقبال باشکوه دانشجویان عزیز برای گرفتن این درس حاوی پیام های زیادی است. باید به آن بیندیشیم و درس بگیریم. این اتفاق نشان می دهد که تاریخ و به ویژه تاریخ ایران برای هر دانشجوی ایرانی حائز اهمیت ویژه است. تنها به عنوان یک درس دو واحدی بدان نگاه نمی کند. میخواهد بر دانایی و آگاهی خود درباره هویت ملی و سرزمینی خویش بیفزاید و به خیلی از پرسش های بی پاسخ در این باره جوابی درخور پیدا کند. 
✅ این اتفاق مسئولیت گروه های علمی تاریخ را نیز سخت سنگین می کند. آنها به عنوان متولیان این درس باید از همین حالا بنشینند و برای ارائه مطلوب آن برنامه ریزی کنند. برخی از گروه های تاریخ حتا مجبور خواهند بود علاوه بر دانشگاه خود، به دانشگاه های دیگری که گروه تاریخ ندارند، خدمات ارائه کنند. بنابراین باید مقدمات لازم را از حیث سخت افزاری و نرم افزاری فراهم کرد. لازم است برای ارائه درس چه به صورت مجازی و چه به شکل حضوری امکانات ضروری را تدارک دید. به این هم باید فکر کرد که در تدریس این درس از چند استاد می توان بهره برد. یعنی هفده جلسه براساس سرفصل بین چند استاد براساس تخصصی که دارند تقسیم شود تا کلاسها از حیث کیفی بیشترین بازدهی را داشته باشند.
✅ شاید لازم باشد مدیران محترم گروه های تاریخ کل کشور برای هماهنگی های لازم در این باره جلساتی با هم تشکیل بدهند و به تبادل نظر بپردازند. بدون تردید می تواند مفید باشد. 

 

کتاب «یادها و دیدارها»؛ قابی برای اهل فرهنگ

 

سندی موثق از خلقیات و منش کوشندگان تاریخ و فرهنگ ایران

کتاب «یادها و دیدارها» به قلم ایرج پارسی‌نژاد مجموعه‌ای از خاطرات است که اسامی مهمی از اهالی فرهنگ، ادب و تاریخ را در برمی‌گیرد؛ نکانی ناخوانده از چهره‌های مشهور که قابل تامل است.

سندی موثق از خلقیات و منش کوشندگان تاریخ و فرهنگ ایران

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، کتاب «یادها و دیدارها» نه صرفا دفتر خاطرات ایرج پارسی‌نژاد، بلکه سندی است موثق که گوشه‌هایی از خلقیات و منش و رفتار جماعتی از کوشندگان عرصه ادبیات و فرهنگ و هنر ایران را در پنجاه سال اخیر آشکار می‌کند. خواننده کتاب با برخی از خصلت‌ها و افکار و عقاید نام‌آوران زمانه چون بدیع‌الزمان فروزانفر، پرویز ناتل خانلری، عبدالحسین زرین‌کوب، عباس زریاب خویی، محمدجعفر محجوب، ایرج افشار، سیروس پرهام، داریوش شایگان، شاهرخ مسکوب، نجف دریابندری، نادر نادرپور، محمدرضا شفیعی کدکنی، محمدرضا شجریان، بهرام بیضایی، عباس کیارستمی و... آشنا می‌شود و نکته‌های نخوانده و نشنیده بسیاری می‌یابد.

این کتاب به سیر در زندگی‌ می‌پردازد؛ زندگی‌ای که بیشتر شرح دیدار استادان و همراهانش است که البته اسامی شناخته‌شده و معتبری است، شخصیت‌هایی که خود وزنه‌ای در عالم ادبیات، تاریخ و سیاست و فرهنگ ایران بودند. نکته قابل توجه در شرح خاطرات پارسی‌نژاد نگاه توام با نقد استادان، دوستان و همراهان است و این شرح با بیان نکات جالب و گاه تکراری است که البته آسیب جدی به کتاب نمی‌زند. 

نویسنده در شرح خاطراتش ابتدا از خانواده و کودکی و شهر آبادان شروع می‌کند و بیش از هر چیزی درباره پدرش میرزا عبدالرحیم، مردی دنیادیده اطلاعاتی دقیقی به خواننده می‌دهد، پدری که تاجرپیشه است و اهل ادب و کتاب، دوستدار اهل فرهنگ و نشست و برخاست با فضلا. فضل پدر از فامیلی که برمی‌گزیند، پیداست. با این همه اطلاعات کمی درباره مادر، خواهران و برادرانش در کتاب وجود دارد، شاید نویسنده ترجیح داده که بیشتر از انگیزه‌اش به ادبیات بنویسد و کمتر از زندگی شخصی بگوید. برای همین صفحات ابتدایی کتاب شامل نقل خاطراتی از کودکی، تاثیر پدر، شهر آبادان و دوستان پدر و دوستانی که با آنها در آبادان دمخور بوده است از جمله نجف دریابندری.

غارت مجله نوباوگان ایران
یکی از مسائلی که پارسی‌نژاد از آن به فعالیتش در کودکی در حیطه ادبیات اشاره می‌کند، فروش ناشیانه مجله در آبادان است: «یادم هست وقتی اولین شماره [نشریه نوباوگان ایران] را برای فروش به بچه‌ها عرضه کردم آنها ریختند روی سرم و همه را غارت کردند..» (ص 15) هر چند پس از این تجربه به خوبی از عهده فروش شماره‌های بعدی برآمد. 

در عین حال پارسی‌نژاد اشاره‌ای هم به معلمان دوران مدرسه‌اش دارد و شیوه تدریس آنها که در پرورش ذوق و گرایشش به ادبیات بی‌تاثیر نبوده است: «دبیر تاریخ و جغرافیای ما حسن پستا بود که ما را به خواندن رمان و شعر نو تشویق می‌کرد. هر شاعری که از تهران به آبادان می‌آمد پستا برای او یک مجلس شعرخوانی ترتیب می‌داد. از جمله این شاعران کارو بود که در آن روزگار شهرتی به هم زده بود، اما امروز از او نام و نشانی باقی نمانده» (ص 18)

علاقه به ادبیات زیر سایه پدر
در ادامه خاطرات نویسنده به مرگ پدر اشاره می‌کند و مهاجرت از آبادان به تهران و ساکن شدن در خیابانی در میدان 24 اسفند (میدان انقلاب کنونی) پس از آن به سرعت از روایت خاطرات می‌گذرد و به دانشکده می‌رسد و شرح استادان و خاطراتی که با آنها دارد. روایت پارسی‌نژاد از وضع و حال استادانش از صفحات جذاب کتاب است که خواننده را به شوق می‌آورد.  

خاطرات پارسی‌نژاد از استادانش با عنوان «دانشکده ادبیات تهران- استادان من» شامل وصفی از حال و تدریس پرویز ناتل خانلری که شارح علقه حاصی به او دارد و در صفحات دیگر کتاب به این علاقه تاکید می‌کند، جلال‌الدین همایی دیگر استادش است، در شرح او خوب و بد را با هم می‌گوید از جمله این‌که اعتقادی «به تجدد در طرح و تقریر مباحث ادبی نداشت» اسامی معروف و مشهوری در فهرست کتاب آمده که از هر کدام شرح و نکته‌ای گنجانده شده است.

 



مقایسه فورد با بدیع‌الزمان
اما توصیف بدیع‌الزمان فروزانفر با ظرافت و نکته‌سنجی و هوشمندی و ارادت همراه است: «از ایرج افشار شنیدم که می‌گفت: وقتی عیسی صدیق اعلم وزیر فرهنگ شد، همراه با سعید نفیسی و عباس اقبال و نصرالله فلسفی رفتیم خدمت استاد فروزانفر. پیشنهاد کردیم که چون صدیق اعلم وزیر فرهنگ شده، اگر صلاح می‌دانید در خدمتتان سری به او بزنیم و وزارت را به او تبریک بگوییم. فروزانفر بعد از کمی تردید و تامل سرانجام راضی شد...» 

گویا در این دیدار صدیق اعلم رفتاری با فروزانفر داشت که به او به شدت برخورد، به این صورت که وقتی عازم خروج از منزل وزیر جدید بودند، صدیق اعلم پالتو فروزانفر را با احترام برایش می‌آورد و در حالی که پالتو را به تن استاد می‌کند و می‌گوید در سفری به آمریکا هنری فورد، موسس کارخانه معروف فورد او را به منزلش دعوت کرد و «با وجود تفاوت در سن و مقام خود پالتو مرا گرفت و من پوشیدم.» 

وقتی از خانه صدیق اعلم خارج می‌شوند، فروزانفر می‌گوید: نفیسی! فهمیدی این خبیث چه گفت؟ ... «او خودش را در حد فورد بالا برد و مرا در حد خودش پایین آورد.» ص (39)

خاطرات پارسی‌نژاد در ادامه به همکلاسان، کار در موسسه فرانکلین و اسامی مشهوری چون فروغ فرخزاد، احمد تفضلی، محمدعلی جمالزاده، مجتبی مینوی، صادق چوبک، اسماعیل رایین، سیروس طاهبار و افراد نامی دیگری است که به قولی دیگر در این دنیا نیستند.
هر صفحه از خاطرات به نکاتی می‌پردازد که در نوع خود قابل تامل است و برای افرادی که اهل ادب و فرهنگ هستند، بسیار خواندنی است. 

پارسی‌نژاد و آغاز کار با روزنامه‌ دیواری در آبادان
ایرج پارسی‌نژاد متولد 1317 آبادان است. نوشتن را به جد و جهد از دوران دبیرستان آغاز كرده و از همان آغاز نیز گرایش نقد ادبی داشته است. زنده‌یاد سیروس طاهباز كه مدتی به همراه برادرش در آبادان زندگی کرد، از تأسیس انجمن ادبی دبیرستان رازی آبادان یاد می‌كرد كه مهم‌ترین كار آن تهیه یك روزنامه دیواری بود و  پارسی‌نژاد با آن همكاری داشت. پس از پایان تحصیلات متوسطه در زادگاه، برای ادامه تحصیل در رشته ادبیات به تهران می‌آید و موفق به اخذ مدرك فوق لیسانس زبان‌شناسی دانشگاه تهران می‌شود.

شوق تحصیل اما ماجرای تحصیلات پارسی‌نژاد را به این مختصر ختم نمی‌كند و او را ترغیب به عزیمت به انگلستان می‌كند. او به دانشگاه آكسفورد می‌رود تا در رشته ادبیات تطبیقی ادامه تحصیل دهد. پارسی‌نژاد موفق به اخذ مدرك دكترای ادبیات تطبیقی از دانشگاه آكسفورد انگلیس می‌شود. پس ازبازنشستگی به آمریكا عزیمت می‌كند و در دانشگاه UCLA به تدریس «مروری بر ادبیات كلاسیك فارسی» به زبان انگلیسی می‌پردازد.

کتاب «یادها و دیدارها» به قلم ایرج پارسی‌نژاد در 336 صفحه به شمارگان یک‌هزار و 100 نسخه از سوی نشر نو به چاپ رسیده است. 

 

همایش ملی ایرانشناسی : ویژه «تاریخ، فرهنگ و هنر استان‌های  ایلام ، کردستان و کرمانشاه »

ویژه استان‌های ایلام ، کردستان و کرمانشاه 

فراخوان مقاله برای دومین همایش ملی ایران­شناسی استان‌ها

فراخوان مقاله برای دومین همایش ملی ایران­شناسی استان‌ها

 

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) به نقل از روابط عمومی بنیاد ایرانشناسی، یکی از رهیافت‌های اصلی پژوهشگران حوزه علوم انسانی پیرامون فرهنگ و تمدن ایرانی، مسئله مطالعات ایرانشناسی است. در پرتو اهمیت چنین نگاه و روشی به مطالعات ایران‌شناسانه، بنیاد ایرانشناسی با همکاری شعبه‌های استانی (ایلام کردستان و کرمانشاه)، در نظر دارد تا در راستای «سلسله همایش‌های ایرانشناسی؛ شناسایی استان‌های ایران»، دومین همایش ملی را با عنوان «تاریخ، فرهنگ و هنر استان‌های  ایلام ، کردستان و کرمانشاه » در تاریخ 24 آبان 1400 برگزار کند.

بنابراین از عموم استادان، دانشجویان و پژوهشگران و محققان کشوری و استانی طی این فراخوان علمی دعوت به عمل می‌آید تا در دومین همایش ملی ایرانشناسی استان‌های ایران شرکت و همکاری کنند. شایان ذکر است که این همایش پیرامون سه استان (ایلام ،کردستان و کرمانشاه) و با تکیه بر محورهای موضوعی همچون: «باستان‌شناسی و تاریخ»، «جغرافیای استان‌ها» و «فرهنگ و هنر» تدارک دیده شده است.
 
هدف از این همایش در گامِ نخست، طرحِ فرصت علمی برای پژوهشگران حوزه علوم انسانی در زمینه نقد مطالعات و تحقیقات پیرامونِ تمدن و فرهنگ استان‌های (کردستان، کرمانشاه و ایلام) و دیگر شناسایی و معرفی جدیدترین یافته‌های پژوهشی در زمینه تمدن و فرهنگ استان‌های مذکور است.
 
این همایش دارای فراخوان ارسال مقاله در سه محور با موضوع استان‌شناسی به شرح زیر است:
 
محورهای همایش 
باستان‌شناسی و تاریخ استان‌های ایلام ،کردستان، کرمانشاه و ایلام 
جغرافیای تاریخی
وجوه تسمیه
باستان‌شناسی 
تاریخ استان (قبل از اسلام، بعد از اسلام، دوران معاصر) 
بناها، آثار و اشیای باستانی و تاریخی استان 
جغرافیای استان‌های ایلام ، کردستان و کرمانشاه 
جغرافیای طبیعی استان
جغرافیای شهری استان
جغرافیای روستایی و عشایری استان
اقتصاد و مشاغل و شیوه معیشت در استان 
بازار و بازارچه‌های استان 
فرهنگ استان‌های ایلام ، کردستان و کرمانشاه  
تعلیم و تربیت و مراکز علمی در استان 
مراکز فرهنگی استان 
گویش، ‌ادبیات و ادبیات عامه در استان 
آداب‌ و رسوم، آیین‌ها و مراسم محلی در استان 
صنایع و هنرهای دستی استان 
ورزش، بازی‌های بومی و محلی و سرگرمی‌های خاص در استان 
اماکن مذهبی و آئینی استان
مفاخر و مشاهیر استان 
گاهشماری همایش و دیگر اطلاعات
 
آخرین‌مهلت ارسال چکیده مقاله: ۰۶/۲۴/ ۱۴۰۰ 
آخرین‌مهلت ارسال اصل مقاله: ۱۴۰۰/۰۷/۲۴ 
زمان برگزاری همایش: ۲۴ آبان ماه 
ایمیل همایش: conference@iranology.ir
 
شماره دبیرخانه مرکزی همایش: ۰۲۱۸۸۶۰۸۸۰۷ 

شماره دبیرخانه شعبه ایلام: ۰۸۴۳۲۲۴۷۴۵۷
شماره دبیرخانه شعبه کردستان: ۰۸۷۳۳۲۴۶۷۷۸ 
شماره دبیرخانه شعبه کرمانشاه: ۰۸۳۳۷۲۹۵۶۱۷

 
مقالات منتخب در پایگاه‌های معتبر علمی (سیویلیکا، SID، ISC) نمایه خواهد شد. 
محل برگزاری: تهران،‌ شیخ بهایی جنوبی، خیابان ایران‌شناسی، بنیاد ایران‌شناسی 
مؤلفان مقالات کاربرگ اطلاعات پژوهشگران را تکمیل کنند.
محتوای مقالات منتخب، در دانشنامه جامع ایران‌شناسی – استان‌های (ایلام ،کردستان و کرمانشاه) با ذکر نام نویسنده/ نویسندگان منتشر خواهد شد.
 
مؤلفان مقالات بابت داوری و انتشار مقالات خود هزینه پرداخت خواهند کرد.